دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

کل ارزش کالاهای عمومی و غیر قابل مبادله در جهانگردی


اصولاً، يافتن مقدار ارزشى که افراد براى مقصد يا مشخصهٔ محصول جهانگردى قائل مى‌شوند بايد امکان‌پذير باشد و از حاصل جمع اين مقادير، منحنى تقاضاى سايه‌اى بايد پديدار شود. به اين ترتيب، کل ارزش استفاده برابر است با مازاد مصرف‌کنندگان که در زير اين منحنى تقاضا قرار مى‌گيرد. ناحيهٔ oP1Q1 در شکل B نشانگر اين ارزش استفاده است:
ميزان مازاد مصرف‌کننده در مصرف يک کالاى 'رايگان' ، مانند لذت بردن از يک منظرهٔ با شکوه يا ديدن کارناوال شادي، بالاتر از قيمت پولى صفر است. اين مقدار تنها زمانى تغيير مى‌کند که به‌دليل تغيير مازاد مصرف‌کننده، منحنى تقاضايى سايه‌اى به ناحيه‌اى مثل oP2O2 انتقال يابد. اين پديده در مورد مصرف کالاهاى عمومى 'محض' روى نمى‌دهد زيرا مصرف يک فرد بر مصرف ديگران اثر نمى‌گذارد. کشتيرانى در ساحل يک نمونهٔ اين کالاها است. اما در مصرف کالاى عمومى مرکب وضع فرق مى‌کند زيرا مصرف يک فرد مى‌تواند در نقطهٔ خاصى مطلوبيت ديگران را کاهش دهد و بنابراين، ارزش آن کالا در نظر آنها را. ازدحام در تردد وسائل نقليه يا مکان‌هاى تفريحى عمومى موجب مى‌شود که تمايل جهانگردان به سفر در اين مسيرها کاهش يابد. در اين شرايط که خدمات مقصد بر اين اساس تخصيص مى‌يابد که افرادى که بر اثر وقوع ازدحام مطلوبيت بيشترى از دست داده‌اند از بازار خارج مى‌شوند کل ارزش مقصد کاهش مى‌يابد زيرا کسى را نمى‌توان يافت که ضمن گريز از فايده‌هاى منفي، سفرهاى خود را نيز ادامه دهد.
گاهى ممکن است اين سياست اتخاذ شود که مازاد مصرف‌کننده به قيمت بازار تبديل شود. اين سياست را که در مورد هر جاذبه‌اى اعم از خصوصى و عمومى قابل کاربرد است به‌دلايل زير مى‌توان اتخاذ نمود:
- فرصت معمولى کسب سود اقتصادى
- نياز به بازيافت بخشى از هزينه ارائهٔ جاذبهٔ جهانگردى (مانند محافظت، نگهدارى و اطلاع‌رسانى در پارک‌هاى ملي)
- تلاش براى نظم بخشيدن به توزيع کالائى چون يک جاذبهٔ پر ازدحام.
تصميم به اخذ وجه از مصرف‌کنندگان جاذبه‌هاى عمومي، عموماً به نام اصل پرداخت از طرف استفاده‌کننده شناخته مى‌شود.
اخذ وجه دست‌کم به‌طور تلويحى يک منحنى عرضهٔ جاذبهٔ جهانگردى مى‌سازد که در بيشتر نقاط بى‌کشش است. براى مثال، يک توقفگاه اتومبيل را در مکانى که فعاليت‌ها و جاذبه‌هاى رايگان دارد در نظر بگيريد. اين توقفگاه از دو محوطه تشکيل مى‌شود. عرضهٔ فضاى توقف اتومبيل‌ها عموماً برحسب وسعت زمين ثابت است؛ هرچند که در اوقات کم استفاده، نگهبان کمترى را مى‌توان به‌ کار گماشت و تنها يک محوطه را به روى اتومبيل‌ها باز گذاشت. در نتيجه، يک منحنى عرضهٔ سادهٔ دو پله‌اى تشکيل مى‌شود که در زمان پر استفاده، کشش صفر دارد. شکل C شکل عمومى‌تر اين نوع عرضه را نشان مى‌دهد.
اگر صاحبان جاذبهٔ جهانگردي، قيمت Pc را وضع کنند به ميزان OPcEQc درآمد خواهند داشت که از مازاد مصرف‌کنندگان OP1Q1، برداشت شده است. در نتيجه، مازاد مصرف‌کننده به ناحيهٔ PCP1E تنزل مى‌يابد که بالاى قيمت Pc قرار دارد. توجه داشته باشيد که وضع قيمت، کل ارزش اجتماعى جاذبه را به OP1EQc تقليل داد زيرا جهانگردانى که براى سفر خود ارزشى کمتر از قيمت Pc قائل بودند ديگر متقاضى اين جاذبه نخواهند بود.
بعضى از جاذبه‌ها و وسايل راحتى در جهانگردى اين ويژگى را دارند که در آنها عنصر بزرگ از رانت اقتصادى محض يافت مى‌شود. همان‌گونه که ريکاردو در اوايل قرن نوزدهم نشان داد رانت اقتصادى هنگامى پديد مى‌آيد که عرضهٔ کالا يا عامل توليد بى‌کشش باشد و درآمد فروش کالا يا قيمت عامل توليد در حدّى نباشد که موجب افزايش عرضه شود. در مثال بالا، S1EQc به‌عنوان قسمتى از درآمد، مربوط به عرضه افزايش يافته جاذبهٔ جهانگردى مى‌شود و قسمت بزرگتر يعنى OPcES1 معرّف رانت است. براى اين جاذبه يک قيمت بالاتر (غير تعادلي) را مى‌توان وضع نمود که شايد صرفاً مقدار رانت (يا مازاد توليدکننده که گاهى رانت را به اين نام مى‌شناسند) را بالا ببرد.
رانت هنگامى به بالاترين حدّ خود مى‌رسد که منابع به‌کار رفته در جهانگردى کاربرد ديگرى نداشته باشند. وجود کاربردهاى ديگر عرضهٔ منبع را کششدار خواهد کرد و بنابراين، فرصت کسب رانت محض را کمتر خواهد نمود. بعضى از مناطق جهانگردى اساساً به اين دليل رونق مى‌يابند که مى‌توانند زمين، بناهاى تاريخى و غير آن را که ارزش کمى براى ساير بخش‌ها دارند مورد بهره‌بردارى قرار دهند. در اين‌گونه مناطق، عدم انجام فعاليت‌هاى صنعتى اغلب اين منابع را از نظر جهانگردان باارزش‌تر مى‌کند. بنابراين، منابع عمومى جهانگردى که در قبال استفاده از آنها وجهى اخذ مى‌شود رانت اقتصادى زيادى خواهند داشت.


همچنین مشاهده کنید