یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

روابط گسسته (۲)


در فرآيند فکرى دوم گروهى از افراد اهل قلم و بوروکرات محلى ايرانى و تاجيک، کارمندان دستگاه‌هاى مرکزى دولت، روحانيون مسلمان، گروهى از بازرگانان و گروه‌هاى کوچکى از اشراف نظامى کوچنده قرار داشتند. افراد اين گروه در احياء کشاورزى و ديگر مناسبت‌هاى توليدى که به هنگام حمله مغول نابود شده بود، توجه داشتند و سعى آنها بر اين بود که وضع ماليات مردم روستائى و شهرى را تغيير دهند و آنان را از پرداخت هزينه‌هاى زيادى که توان پرداخت آنها را نداشتند معاف دارند. خان‌هاى بزرگ اوکتاى قاآن و منکوقاآن طرفدار سياست فرآيند فکرى دوم بودند که وجود يک حکومت مقتدرخان و احياى نيروى توليدى نابود شده و ايجاد ارتباط پيوسته با سران اقوام مغلوب را مى‌پذيرفتند.
بين طرفداران دو فرآيند فکرى مذکور مبارزه پنهانى وجود داشت، جوزجانى معتقد است که 'جوجى' فرزند ارشد چنگيزخان با تخريب و ويرانى سرزمين‌هاى مغلوب و نابودى دسته جمعى ساکنان آن مخالف بود و سياست پدر را محکوم کرد (۱). مبارزه بين اين دو فرآيند فکرى بر سر اين مسئله نبوده است که قبيله‌هاى مغول سنت‌هاى زندگى کوچندگى را کنار بگذارند و فرهنگ و تمدن مردمان يکجانشين کشاورز مسلمان را بپذيرند، بلکه ماهيت اختلاف بين دو فرآيند بيشتر بر شيوه بهره‌کشى از سرزمين‌هاى مغلوب و در وهله اول روستائيان و قبول روش حکومت سنت‌ها و فرهنگ آنها بوده است. خواجه رشيدالدين فضل‌الله همدانى وزير قازان خان و عامل اصلاحات او از طرفداران مشهور جريان دوم بوده است. اين جريان فکرى بعدها در دولت هلاکوئيان و پس از آن در دولت جغتاى اهميت بيشترى پيدا کرد. از ويژگى‌هاى اين سياست، تثبيت ميزان هلاکوئيان و پس از آن در دولت جغتاى اهميت بيشترى پيدا کرد. از ويژگى‌هاى اين سياست، تثبيت ميزان بهره، ايجاد رفاه براى روستائى، حفظ آنها از آسيب و جلب نظر آنها در ايجاد امنيت براى آنان بوده است.
(۱) . پطروشفکى، کشاروزى و مناسبات ارضى در ايران در ايران عهد مغول. کريم کشاورز، مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى، جلد اول، سال ۱۳۴۲.
با وجود اين گاه بين دو نظام صحرانشين و يکجانشين تضادهائى بروز مى‌کرد، ولى به‌ تدريج سياست فرهنگى ـ اجتماعى ـ اقتصادى مربوط به فرآيند دوم با استفاده از زمين و توليد زراعى اهميت بيشترى پيدا مى‌کند.
سياست گرايش به توليدات زراعى در مقدمه کتاب 'ارشاد الزراعه' که در قرن ۱۶ ميلادى با استفاده از عقايد و شيوه‌هاى مذهبى نوشته شده، به‌نحو مطلوبى نمودار است. زراعت امرى مقدس شمرده مى‌شود و به نقل از گفته‌هاى بزرگان که نخستين دهقان آمدم بوده و گندم از آدم و حوا به يادگارى باقى مانده است به‌کار زراعت ارج مى‌نهند و آن را گرامى مى‌دارند. در اين کتاب آمده است که از جبرئيل پس از خروج آدم از بهشت دستورى صادر شده است که آدم و فرزندان او تا روز قيامت به کار زراعت اشتغال ورزند. سيماى دهقانان به گونه آدمى آرام، خداترس و قانع به قسمت خود که از نتيجه کار خود برخوردار و هميشه سير است تصور مى‌شود.
کار زراعى با امور دينى و عبادت برابر است. گفته مى‌شود: 'نجات و سعادت انسان در دنيا و آخرت چهار چيز است، اول فرمانبردارى و بزرگداشت خداوند، دوم پيروى از سنت رسول اکرم، سوم مهربانى با خلق خدا، چهارم کار و کوشش در زراعت' (۲) بنابراين زراعت همانند وظيفه دينى مقدس و کارى خدائى و واجد ارزش اجتماعى است. حکام و دلتمردان روزگاران گذشته با اعمال سياست حمايت از کشاورزان و دهقانان در بسيارى موارد مالکان عمده و فئودال‌ها را به رعايت احوال دهقانان و کاهش ميزان توقعات از اين طبقه اجتماعى ملزم مى‌ساختند. سلطان محمد خدابنده که در روزگار خود در اجتماع گروهى از امراى لشکر سخنرانى مى‌کند، ضمن ارشاد آنها مى‌گويد آبادانى و مصالح ما و شما از کار و کوشش رعيت است، اگر گاو و تخم از رعايا بستانيد و سهم ايشان را ندهيد، آنها به اجبار زراعت را ترک مى‌کنند، آن وقت شما چه خواهيد کرد؟ آنها چون اين سخن بشنودند روى در نوازش آوردند (۳).
(۲) . ابونصر هروى، قاسم‌بن يوسف. ارشادالزارعه. اميرکبير، ۱۳۵۶، صفحهٔ ۲۳ و ۲۴.
(۳) . ابونصر هروى، قاسم‌بن يوسف. ارشادالزارعه. اميرکبير، ۱۳۵۶، صفحهٔ ۲۵.
هر چند بسيارى از دولتمردان با انتقاد از سياست مرگبار صحرانشينان مغول و ترک و استفاده از سنت‌هاى باستانى و فقه اسلامى به حمايت دهقانان مى‌پرداختند با وجود اين تضاد ميان دو نظام دهقانى و شبانى کم و بيش وجود داشت که گاه پنهان بود و گاه آشکار مى‌شد و به اوج خود مى‌رسيد. گسستگى روابط ميان مردمان روستائى و عشاير کوچنده که مبين وجود تضاد ميان دو نظام اجتماعى مبتنى بر اقتصاد زراعى و اقتصاد شبانى است به‌طور پراکنده در بسيارى از مناطق روستائى ايران مشاهده شده است (۴). اينگونه روابط که با تهاجمات پياپى مردم عشاير کوچنده به روستانشينان ظاهر مى‌شد، سبب پيدائى سبک خاصى از معمارى ـ قلعه‌سازى ـ در اجتماع روستائى گرديده است که کارکرد دفاعى و امنيتى دارد. مطالعات روستائى نشان مى‌دهد که بسيارى از دهکده‌ها، به‌ويژه دهکده‌هائى که در مسير راه‌هاى ارتباطى و در دشت‌ها قرار دارند بارها مورد هجوم اقوام صحرانشين قرار مى‌گرفتند و غارت مى‌شدند. وجود دهکده‌هاى قلعه‌اى محصور به ديوارهاى بلند، با برج‌هاى ديده‌بانى و نگهبانان دائمى آن معلول ناايمنى‌هاى اجتماعى و هجوم مکرر ايلات و عشاير کوچنده است که در زمان‌هاى گذشته بسيار روى مى‌داده و حيات مردمان روستائى و يکجانشين را به مخاطره مى‌انداخته است (۵).
(۴) . فيلم گاو که براساس نوشته‌اى از غلامحسين ساعدى تهيه شده و بارها به‌روى پرده آمده است نشانگر وجود نوعى روابط گسسته و ستيزه‌جويانه ميان کوچندگان و مردمان روستائى است. در اين فيلم بلورى‌ها از گروه کوچندگان مهاجم روستائى هستند که با ايجاد ناايمنى اجتماعى زمينه روانشناسى اجتماعى فيلم را پديد مى‌آورند.
(۵) . هجوم گروهى از ايل 'بهارلو' به دهکده حسن لنگى بندرعباس که موجب قتل و غارت مى‌شود و زيان‌هاى فراوانى به‌بار مى‌آورد نمونه‌اى از اين امور است. در اين روستا واژه بهارلو معنى مهاجم را دارد مانند مغول که در جامعه ايران به همين منظور به‌کار مى‌رود.
اندک اندک با کاهش سطح مراتع و گسترش زمين‌هاى زير کشت محصولات زراعى، زندگى کوچندگى به نيمه کوچندگى تطور يافت و کوچندگان دست از تهاجم برداشتند و در حاشيه دهکده‌ها مجاور خانواده‌هاى روستائى که بهره‌بردارى از زمين اساس فعاليت‌هاى اقتصادى آنها است، سکونت اختيار کردند. هر چند در آغاز روستانشينان با اسکان عشاير کوچنده رضا نمى‌دادند و ميان اين دو گروه تضادهائى روى مى‌داد که گاه به زد و خورد مى‌انجاميد، ولى به‌تدريج اين تضادها کم و کمتر شد و نوعى سازگارى روانى ـ اجتماعى ميان اين گروه‌ها پديد آمده است. اين پديده اجتماعى در دهکده 'سهل‌آباد' قوچان بين طايفه‌هاى 'شارمانلو ' و 'جافکانلو' که از ايل کرد و دامدار هستند و گروه زارعان دهکده سهل‌آباد آشکارا مشهود است.
جافکانلوها و شارمانلوها در گذشته از جمله گروه‌هاى مهاجم دهکده سهل‌آباد و روستاهاى ديگر اين منطقه بوده‌اند و ميان آنها و مردم روستانشين بر سر استفاده از آب و چراگاه زد و خوردهاى زيادى روى مى‌داد و اغلب به روستاى سهل‌آباد هجوم مى‌آوردند و زندگى مردم را مورد چپاول قرار مى‌داند. بعدها به مرور زمان دست از نزاع برداشتند و ميان آنها و مردم روستائى روابط اجتماعى و اقتصادى برقرار شده است (۶). و آن روابط گسستهٔ متضاد و ستيزه‌جويانه به روابط پيوسته تطور يافته است. نمونه‌هاى زيادى از اين گونه همزيستى را در ساير اجتماعات روستائى و حتى در پاره‌اى از شهرها مى‌توان مشاهده کرد که گروه‌هاى طايفه‌اى، قبيله‌اى و عشيره‌اى با خرده فرهنگ‌هاى متفاوت، کنار هم به‌سر مى‌برند.
(۶) . نيک‌خلق، على‌اکبر. سهل‌آباد قوچان. بخش تحقيقات روستائى، مؤسسه مطالعات و تحقيقات اجتماعى دانشگاه تهران، ۱۳۵۱، صفحهٔ ۴۱.


همچنین مشاهده کنید