یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

گرد ره تو کعبه و خمار نماند


گرد ره تو کعبه و خمار نماند    یک دل ز می عشق تو هشیار نماند
ور یک سر موی از رخ تو روی نماید    بر روی زمین خرقه و زنار نماند
وآن را که دمی روی نمایی ز دو عالم    آن سوخته را جز غم تو کار نماند
گر برفکنی پرده از آن چهره‌ی زیبا    از چهره‌ی خورشید و مه آثار نماند
جان چو بگشاید به رخت دیده که جان را    با نور رخت دیده و دیدار نماند
گر وحدت خود را با قلاوز فرستی    از وحدت تو هستی دیار نماند
جانا ز می عشق تو یک قطره به دل ده    تا در دو جهان یک دل بیدار نماند
در خواب کن این سوختگان را ز می عشق    تا جز تو کسی محرم اسرار نماند
از بس که ز دریای دلم موج گهر خاست    ترسم که درین واقعه عطار نماند


همچنین مشاهده کنید