جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

صفت طاوس و طبع او و سبب کشتن ابراهیم علیه‌السلام او را


آمدیم اکنون به طاوس دورنگ    کو کند جلوه برای نام و ننگ
همت او صید خلق از خیر و شر    وز نتیجه و فایده‌ی آن بی‌خبر
بی‌خبر چون دام می‌گیرد شکار    دام را چه علم از مقصود کار
دام را چه ضر و چه نفع از گرفت    زین گرفت بیهده‌ش دارم شگفت
ای برادر دوستان افراشتی    با دو صد دلداری و بگذاشتی
کارت این بودست از وقت ولاد    صید مردم کردن از دام وداد
زان شکار و انبهی و باد و بود    دست در کن هیچ یابی تار و پود
بیشتر رفتست و بیگاهست روز    تو به جد در صید خلقانی هنوز
آن یکی می‌گیر و آن می‌هل ز دام    وین دگر را صید می‌کن چون لام
باز این را می‌هل و می‌جو دگر    اینت لعب کودکان بی‌خبر
شب شود در دام تو یک صید نی    دام بر تو جز صداع و قید نی
پس تو خود را صید می‌کردی به دام    که شدی محبوس و محرومی ز کام
در زمانه صاحب دامی بود    هم‌چو ما احمق که صید خود کند
چون شکار خوک آمد صید عام    رنج بی‌حد لقمه خوردن زو حرام
آنک ارزد صید را عشقست و بس    لیک او کی گنجد اندر دام کس
تو مگر آیی و صید او شوی    دام بگذاری به دام او روی
عشق می‌گوید به گوشم پست پست    صید بودن خوش‌تر از صیادیست
گول من کن خویش را و غره شو    آفتابی را رها کن ذره شو
بر درم ساکن شو و بی‌خانه باش    دعوی شمعی مکن پروانه باش
تا ببینی چاشنی زندگی    سلطنت بینی نهان در بندگی
نعل بینی بازگونه در جهان    تخته‌بندان را لقب گشته شهان
بس طناب اندر گلو و تاج دار    بر وی انبوهی که اینک تاجدار
هم‌چو گور کافران بیرون حلل    اندرون قهر خدا عز و جل
چون قبور آن را مجصص کرده‌اند    پرده‌ی پندار پیش آورده‌اند
طبع مسکینت مجصص از هنر    هم‌چو نخل موم بی‌برگ و ثمر


همچنین مشاهده کنید