دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

در رثای زکی الدین بلخی


روح مجرد شد خواجه زکی    گام چو در کوی طریقت نهاد
خواست که مطلق شود از بند غیر    دست به انصاف و سخا بر گشاد
داده‌ی هر هفت فلک بذل کرد    زاده‌ی هر چار گهرباز داد
صدر اسلام زنده گشت و نمرد    گر چه صورت به خاک تیره سپرد
در جهان بزرگ ساخت مکان    هم بخردان گذاشت عالم خرد
پس تو گویی که مرثیت گویش    زنده را مرثیت که یارد برد
به گرمای تموز از سرد سوزش    صد و پنجه مسافر خشک بفشرد
رهی رفت و غلام برده برده    زهی قسمت رهی و ژاله شاکرد
زه ای پستت بمانده ماه بهمن    زهی زنگی زن کیسه کج افسرد
ای شده خاک در تواضع و حلم    زیر پای که و مه و زن و مرد
آز ما گرسنه‌ست سیرش کن    کار را خاک سیر داند کرد


همچنین مشاهده کنید