شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

مرا در عشق او کاری فتادست


مرا در عشق او کاری فتادست    که هر مویی به تیماری فتادست
اگر گویم که می‌داند که در عشق    چگونه مشکلم کاری فتادست
مرا گوید اگر دانی وگرنه    چنین در عشق بسیاری فتادست
اگر گویم همه غمها به یک بار    نصیب جان غمخواری فتادست
مرا گوید مرا زین هیچ غم نیست    همه غمها تو را آری فتادست
چو خونم می‌بریزی زود بشتاب    که الحق تیز بازاری فتادست
مرا چون خون بریزی زود بفروش    که بس نیکم خریداری فتادست
مرا جانا ز عشقت بود صد بار    به سرباری کنون باری فتادست
دل مستم چو مرغ نیم بسمل    به دام چون تو دلداری فتادست
از آن دل دست باید شست دایم    که در دست چو تو یاری فتادست
کجا یابد گل وصل تو عطار    که هر دم در رهش خاری فتادست


همچنین مشاهده کنید