دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

پاکیزه روی را که بود پاکدامنی


پاکیزه روی را که بود پاکدامنی    تاریکی از وجود بشوید به روشنی
گر شهوت از خیال دماغت به در رود    شاهد بود هر آنچه نظر بر وی افکنی
ذوق سماع مجلس انست به گوش دل    وقتی رسد که گوش طبیعت بیا کنی
بسیار برنیاید، شهوت پرست را    کش دوستی شود متبدل به دشمنی
خواهی که پای بسته نگردی به دام دل    با مرغ شوخ دیده مکن همنشیمنی
شاخی که سر به خانه‌ی همسایه می‌برد    تلخی برآورد مگرش بیخ برکنی
زنهار گفتمت قدم معصیت مرو    ورنه نزیبدت که دم معرفت زنی
سعدی هنر نه پنجه‌ی مردم شکستن است    مردی درست باشی اگر نفس بشکنی


همچنین مشاهده کنید