دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

خدا حافظ


به تودیع توجان میخواهد از تن شد جدا حافظ    به جان کندن وداعت می کنم حافظ خداحافظ
ثنا خوان توام تا زنده‌ام اما یقین دارم    که حق چون تو استادی نخواهد شد ادا حافظ
من از اول که با خوناب اشک دل وضو کردم    نماز عشق را هم با تو کردم اقتدا حافظ
تو صاحب خرمنی و من گدایی خوشه چین اما    به انعام تو شایستن نه حد هر گدا حافظ
بروی سنگ قبر تو نهادم سینه‌ای سنگین    دو دل با هم سخن گفتند بی صوت و صدا حافظ
در اینجا جامه شوقی قبا کردن نه درویشی است    تهی کن خرقه‌ام از تن که جان باید فدا حافظ
تو عشق پاکی و پیوند حسن جاودان داری    نه حسنت انتها دارد نه عشقت ابتدا حافظ
مگر دل میکنم از تو به یاد مهمان به راه انداز    که با حسرت وداعت می‌کنم حافظ خداحافظ


همچنین مشاهده کنید