چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

هله ای دلی که خفته تو به زیر ظل مایی


هله ای دلی که خفته تو به زیر ظل مایی    شب و روز در نمازی به حقیقت و غزالی
مه بدر نور بارد سگ کوی بانگ دارد    ز برای بانگ هر سگ مگذار روشنایی
به نماز نان برسته جز نان دگر چه خواهد    دل همچو بحر باید که گهر کند گدایی
اگر آن میی که خوردی به سحر نبود گیرا    بستان میی که یابی ز تفش ز خود رهایی
به خدا به ذات پاکش که میی است کز حراکش    برهد تن از هلاکش به سعادت سمایی
بستان مکن ستیزه تو بدین حیات ریزه    که حیات کامل آمد ز ورای جان فزایی
بهلم دگر نگویم که دریغ باشد ای جان    بر کور یوسفی را حرکات و خودنمایی


همچنین مشاهده کنید