یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

باده ده، ای ساقی هر متقی


باده ده، ای ساقی هر متقی    باده‌ی شاهنشهی راوقی
جام سخن بخش که از تف او    گردد دیوار سیه منطقی
بردر و بشکن غم و اندیشه را    حاکم و سلطان و شه مطلقی
چون بگریزی نرسد در تو کس    ور بگریزیم تو خود سابقی
جنت حسنت چو تجلی کند    باغ شود دوزخ بر هر شقی
ظلمت و نور از تو تحیر درند    تا تو حقی یا که تو نور حقی
گشت شب و روز ز تو غرق نور    نیست مهت مغربی و مشرقی
لابه کنی، باده دهی رایگان    ساقی دریا صفت مشفقی
مست قبول آمد قلب و سلیم    زیرکی اینجاست همه احمقی
زیرکی ار شرط خوشیها بدی    باده نجستی خرد و موسقی
فرد چرایی تو اگر یار کی؟    از چه تو عذرایی اگر وامقی؟
غنچه صفت خویش ز گل درکشی    رو بکش آن خار، بدان لایقی
خار کشانند، اگر چه شهند    جز تو که بر گلشن جان عاشقی
خامش باش و بنگر فتح باب    چند پی هر سخن مغلقی


همچنین مشاهده کنید