جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

هر کس که در محبت او دم برآورد


هر کس که در محبت او دم برآورد    پای دل از کمند بلاکم برآورد
خون جگر به حلق رسیدست وز هره نه    دل را، که پیش عارض او دم برآورد
دل در جهان به حلقه ربایی علم شود    گر سر در آن دو زلف چو پرچم بر آورد
گر دود زلف از آتش رویش جدا شود    آتش ز خلق و دود ز عالم بر آورد
جان و دل مرا، که به هم انس یافتند    هجرت، بسی نماند، که از هم برآورد
بعد از وفات بر سر خاکم چو بگذرد    خاک لحد ز گریه‌ی من غم برآورد
روزی که زد ز نقطه‌ی خالش دم اوحدی    گفتم که: سر به دایره‌ی نم بر آورد


همچنین مشاهده کنید