رفلکسهاى مهم کششى عضلات بايد بهطور روتين بررسى شوند. قطعات نخاعى درگير در اين رفلکسها عبارتند از دو سر بازو (C5,6)، براکيورادياليس (C5,6)، سه سر بازو (C7,8) کشککى (L3,4) و آشيل (S1,2). مقياس
درجهبندى معمول به قرار زير است: ۰ = موجود نيست ۱= وجود دارد ولى کاهش يافته است، ۲ = طبيعي، ۳ = هيپراکتيو و ۴ = هيپراکتيو با کلونوس (نقباض ريتميک مکرر با حفظ حالت کشش). رفلکس کفپائى را
بايد با استفاده از شيء کندى مانند نوک کليد که از پاشنه تا قاعده انگشت بزرگ بر روى حاشيه خارجى پا کشيده مىشود، معاينه کرد. اکستانسيون (دورسى فلکسيون) شست پا در مفصل
متاتارسوفارنژيال (MTP) غير طبيعى تلقى مىشود که به آن علامت بابينسکى (Babinski Sign) مىگويند. در بعضى موارد اين پاسخ ممکن است بهصورت ابداکسيون (از هم دور شدن) انگشتان ديگر و درجات مختلفى از
فلکسيون مچ پا، زانو و لگن باشد. رفلکسهاى شکمي، آنال و اسفنکترى از ديگر رفلکسهاى کششى عضلات هستند که در بعضى شرايط خاص دارا اهميت مىشوند.
|