جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

چو پیروز شد سوی ایران کشید


چو پیروز شد سوی ایران کشید    بر شهریار دلیران کشید
به روز چهارم به آموی شد    ندیدی زنی کو جهانجوی شد
به آموی یک چند بنشست و بود    به دلش اندرون داوریها فزود
یکی نامه سوی برادر بدرد    نوشت و زهر کارش آگاه کرد
نخستین سخن گفت بهرام گرد    به تیمار و درد برادر بمرد
تو را و مرا مزد بسیار باد    روان وی از ما بی‌آزار باد
دگر گفت با شهریار بلند    بگوی آنچ از من شنیدی ز پند
پس ما بیامد سپاهی گران    همه نامداران جنگاوران
برآن گونه برگاشتمشان ز رزم    که نه رزم بینند زان پس نه بزم
بسی نامور مهتران با منند    نبادی که آید بریشان گزند
نشستم به آموی تا پاسخم    بیارد مگر اختر فرخم


همچنین مشاهده کنید