پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده


ای جان تو جانم را از خویش خبر کرده    اندیشه تو هر دم در بنده اثر کرده
ای هر چه بیندیشی در خاطر تو آید    بر بنده همان لحظه آن چیز گذر کرده
از شیوه و ناز تو مشغول شده جانم    مکر تو به پنهانی خود کار دگر کرده
بر یاد لب تو نی هر صبح بنالیده    عشقت دهن نی را پرقند و شکر کرده
از چهره چون ماهت وز قد و کمرگاهت    چون ماه نو این جانم خود را چو قمر کرده
خود را چو کمر کردم باشد به میان آیی    ای چشم تو سوی من از خشم نظر کرده
از خشم نظر کردی دل زیر و زبر کردی    تا این دل آواره از خویش سفر کرده


همچنین مشاهده کنید