سه شنبه, ۱ خرداد, ۱۴۰۳ / 21 May, 2024
مجله ویستا

مسیحیت


با کمى دقت در تاريخ کليساها معلوم مى‌شود که به‌طور قطع ايران يکى از نخستين کشورهاى جهان بوده که دين مسيح را در خود راه داده است. نخستين گروندگان به مسيح در آغاز رسالتش، مردمى از نژادهاى مختلف بوده‌اند که پارت‌ها و مادها و ايلاميان (سه طايفه از مردمى که در ايران قديم مى‌زيسته‌اند) نيز در ميان آنها بوده‌اند. ديگر آنکه مسيحيت در آغاز انتشار خود در کشور پارت‌ها و مادها و ايلاميان، يعنى ايران، راه يافته است و ايرانيان اعم از (پارت‌ها و مادها و ايلاميان) نخستين مردمانى بوده‌اند که دين مسيح را پذيرفته‌اند. ولادت مسيح مصادف بوده با سلطنت فرهاد پنجم از شاهان اشکانى که از يک سال پيش از ميلاد تا سال ششم ميلادى سلطنت کرده است. دانشمندان تاريخ در اين نکته مهم متفو‌القول هستند که آزادى اديان و مذاهب و عقايد و آداب و رسوم ارمغانى است که ايرانيان به جهان آورده‌اند و هخامنشيان نخستين شاهانى بودند که اين سد را در هم شکسته و اين اصول را زير پا نهادند و ملل مغلوب را در دين و اخلاق و آداب و رسوم آنها آزاد گذاشتند و به عقايد آنها به ديدهٔ احترام نگريستند.
پيدا است که اشکانيان تا چه اندازه به معارف و آداب و رسوم ملل ديگر احترام مى‌گذاشتند. در اين صورت مانع و رادعى نبود که مسيحيت وارد سرزمين ايران شود، به‌همين جهت است که اکثر مورخان آغاز مسيحيت را در ايران از دورهٔ اشکانيان و از قرن اول ميلادى مى‌دانند.
در سده‌هاى اول ميلادي، مسيحيت از دو راه وارد ايران شد: نخست از مغرب، يعنى سرزمين‌هاى بين‌النهرين و عراق کنونى که در سراسر دوران پيش از اسلام جزءِ ايران بود، دوم از ارمنستان که در سراسر دورهٔ هخامنشى جزءِ ايران به‌شمار مى‌رفت و پس از آن در دروهٔ اشکاني، شاهزادگانى از همين سلسله در آنجا سلطنت کردند. مرکز مسيحيت در ايران در ظرف چندين قرن پى‌درپى در همين سرزمين عراق و بين‌النهرين بوده است.
شاپور همين‌که بناى جنگ با روميان را گذاشت، به ستيزه‌جوئى با نصاراى ايران نيز پرداخت. نخستين فرمان وى آن بود که از نصاراى ايران ماليات سرانه را دو برابر سال‌هاى پيش بگيرند. فرمان ديگر شاپور اين بود که نصارى حق ندارند به کليساها وارد شوند و اگر از اين فرمان سرپيچى کنند کليساها ويران خواهند. در ضمن شاپور فرمانى صادر کرد که در آن صريحاً به آزار و شکنجهٔ نصارى حکم شده بود. در اين گير و دار تنها کسانى که از مرگ‌ رهائى يافتند، نصاراى نواحى مرکزى و شرقى و شمال ايران بودند که در مرزهاى ايران و روم سکنى نداشتند و دولت ساسانى به آنها بدگمان نبود نمى‌توانست بهانه‌اى بگيرد. اما شمارهٔ آنها بسيار کم بود. اکثريت تام نصاراى ايران در نواحى غربى کشور و در مرزهاى ايران و روم مى‌زيستند. به‌همين جهت بيشتر کشتارها در شهرهاى سلوکيه، ولدان (Veldan) (که در اصفهان واقع است)، بيت لايات (گنديشاپور) و در مناطقى که لشکريان ايران براى رفتن به جنگ با روميان از آنجا مى‌گذاشته‌اند، بوده است.
ولى در زمان خسروپرويز به‌واسطهٔ اتحادى که وى با موريس امپراتور روم (بوزنطيه) بست، نصارى به دربار ساسانى نزديک شدند و خسرو دو زن از ايشان گرفت که يکى مريم دختر موريس امپراتور روم و ديگرى شيرين که از نصاراى آرامى مغرب ايران بود. دين نصارى در ايران در کنار اديان ديگر ايرانى در نشيب و فراز بوده و پيروان آن درجنگ‌ها و صلح‌ها و رنج‌ها و خوش‌ها با ساير ايرانيان همگان و همراه بوده‌اند.
مسيحيان به‌جاى نماز، در برابر خدا دعاهاى التجاآميز مى‌خوانند. از اين‌رو شرايط، مقدمات و مقارنات مخصوصى براى آن قائل نيستند فقط موقع دعا خود را تطهير کرده بر زمين زانو زده با خداى خود به راز و نياز مشغول مى‌شوند. آنان قبلهٔ معينى ندارند و به‌هر طرف که باشد زانو زده مشغول دعا مى‌شوند. در باور آنها خدا در جاى مخصوصى نيست و در همه جا حضور دارد، پس در همه‌جا مى‌توان با او تماس گرفت. مسيحيان به‌طور معمول از طلوع فجر تا طلوع آفتاب و از مغرب تا نيمه شب به دعا مى‌پردازند.
مسيحيان روزهٔ واجبى نيز ندارند و براى گرفتن روزهٔ مستحب آداب و ترتيب و وقت معينى ندارند. هر وقت لازم بدانند و نياز داشته باشند، براى اجابت دعاهاى خويش روزه مى‌گيرند.
مسيحيان در طول ۲۰۰۰ سال منتظر بوده‌اند و هنوز بر اين باور هستند که روزى عيسى مسيح از آسمان مى‌آيد و مدت ۱۰۰۰ سال پادشاهى مى‌کند. آنان معتقدند که پيش از ظهور عيسى مسيح دجال خواهد آمد و اتحاد سه‌گانه‌اى از شيطان و دجال و پيامبر کاذب به‌وجود خواهد آورد. در اين هنگام ۱۴۰،۰۰۰ نفر از قوم بنى اسرائيل عليه اتحاد سه‌گانه بر مى‌خيرند. اين جمعيت پاک و آلوده نشده به گناه، مهرى به پيشانى دارند. در اين هنگام عيسى مسيح سوار بر اسب مى‌آيد و شمشير تيزى از دهانش (دهان مسيح) بيرون مى‌آيد که همان کلام خدا است و خداوند با يک کلمه دشمنان را نابود مى‌سازد. در اين موقع دجال گرفتار شده به همراه پيامبر کاذب که رهبر دستگاه مذهبى دورغين است به درياچهٔ آتش انداخته خواهند شد. پس از آن عيسى مسيح مدت ۱۰۰۰ سال پادشاهى مى‌کند و در اين مدت شيطان بسته شده به هاويه يعنى به گودال جهنم انداخته خواهد شد.
بعد از ۱۰۰۰ سال متبارک، شيطان دوباره براى مدت کوتاهى آزاد خواهد شد. او که در فکر و قلب مردم رسوخ کرده، با همان طبيعت گناه‌آلود پيشين پديدار مى‌گردد، به‌طورى که مردم به دشمنى با پسر خدا بر خواهند خاست. حتى سلطنت ۱۰۰۰ سالهٔ مبارک مسيح هم نمى‌تواند در دل مردم فاسدى که روح مسيح را ندارند تأثير به‌سزائى داشته باشد.
به عقيدهٔ مسيحيان در اين قيامت اول است که مسيح دوباره ظهور مى‌کند. قيامت پاکانى که در مسيح خوابيده‌اند و قيامت مقدسينى که در اورشليم ظاهر خواهد شد و بالاخره قيامت مؤمنينى که در مصيبت عظيم يعنى در زمان فرمانروائى دچال کشته خواهند شد، همهٔ اينها قيامت اول را تشکيل خواهند داد.
در قيامت دوم، شيپورى به‌دست يکى از فرشتگان خدا نواخته مى‌شود و تمام زمين و سيارات و کواکب از بين خواهند رفت. روز خداوند چون دزد خواهد آمد که در آن آسمان‌ها و زمين به صداى صور زايل خواهند شد و عناصر سوخته شده از هم مى‌پاشند، زمين و تمام چيزهاى آن در آفت سوخته خواهند شد. در اين هنگام مردگان زنده خواهند شد و گناهکاران قبل از اينکه به درياچهٔ آتش بيفتند، مدت پنج ماه توسط ملخ‌ها معذب خواهند بود، بدين ترتيب که ملخ‌ها پيش روى ايشان آتش مى‌سوزانند و شعلهٔ آن در عقب ايشان ملتهب مى‌گرد. به ملخ‌ها دستور داده مى‌شود که به هيچ‌ چيز از گياهان و سبزى‌ها زيان نرسانند، بلکه مردمانى را که مهر خدا را به پيشانى ندارند، با گزيدن معذب بدارند و نيش آن ملخ‌ها مانند نيش عقرب خواهد بود.
اين پنج ماه، به زندگى ملخ موسوم است. ملخ‌ها ارواح شريرى هستند که در زمان مصيبت عظيم از چاه بيرون مى‌آيند تا مردم را اذيت کنند. ابليس و پيروان او به درياچهٔ آتش يعنى مرگ دوم انداخته خواهند شد. عذاب آنها جاودانى است و هرگز خاتمه نمى‌پذيرد.
وقتى خدا کارهاى نيک و بد مردم را در ترازوى عدل خود مى‌سنجد به آنها خواهد گفت: من نيکى کامل مى‌خواهم و اين نيکى فقط با ايمان، به پسر خدا (عيسى مسيح) ميسر مى‌شود، زيرا با ايمان به مسيح، مردم عادل محسوب مى‌شوند نه با اعمال نيک خودشان. آنهائى که گناهکار شناخته مى‌شوند، زنجيرهاى بزرگ بر دستشان کرده در درياچهٔ آتش مى‌افکنند و شيطان نيز که به‌صورت اژدها است در درياچهٔ آتش افکنده مى‌شود و اينان در آن درياچه تا ابد مى‌مانند و عذاب و شکنجه مى‌کشند.
به‌عقيدهٔ مسيحيان، بهشت همان شهر اورشليم خواهد بود که هنگام از بين رفتن زمين، خداوند آن‌را بالا برده از ويرانى و خرابى آن جلوگيرى مى‌کند.
کسانى‌که نمى‌توانند وارد بهشت (شهر اورشليم) بشوند عبارتند از: ترسوها، بى‌ايمانان (کسانى که به عيسى مسيح ايمان نداشته باشند)، فاسدان، آدم‌کشان، زناکاران، جادوگران و انواع دروغگويان.


همچنین مشاهده کنید