جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اصول نهادینه شدهٔ دولت


مشارکت دولت‌هاى مدرن؛ در قالب شکل‌ها، نقش‌ها و مسئوليت‌هاى متعددى متبلور مى‌شوند. گسترهٔ مشارکت دولت در امور جهانگردي، بر اساس شرايط و موقعيت خاص هر کشور (نظام سياسي، اقتصادي، حقوقي، توسعهٔ اقتصادى اجتماعي، ميزان توسعهٔ صنعت جهانگردي) متفاوت است (اتحاديهٔ بين‌المللى سازمان‌هاى دولتى جهانگردى - Internationa Union of Official Tourism، در سال ۱۹۷۴:۶۷)، در واقع اتحاديهٔ بين‌المللى سازمان‌هاى دولتى جهانگردى معتقد است که به دليل اهميت صنعت جهانگردى و به منظور تقويت و توسعهٔ اين بخش: دولت بايد منحصراً سياست‌هاى جهانگردى را طراحى و تدوين نموده و به اين وسيله چارچوبى مناسب براى پيشبرد (ترويج) و توسعهٔ جهانگردى (با کمک ساير بخش‌هاى مرتبط) پيشنهاد و ارائه کند. (اتحاديهٔ بين‌المللى سازمان‌هاى دولتى جهانگردى ۱۹۷۴:۷۱)
جهانگردى در تمام نظام‌هاى سياسى مورد توجه قرار گرفته است. از کشورهاى توسعه يافته نظير کانادا و آمريکا گرفته تا کشورهاى در حال توسعه نظير کوبا و سرى‌لانکا (هريسون ۱۹۹۲). توسعهٔ جهانگردى در سطح منطقه‌اى (اگر نگوئيم در سطح ملي) به‌عنوان يک استراتژى مناسب براى توسعهٔ اقتصادي، مورد توجه بسيار قرار گرفته است.
دولت، عرصهٔ تقابل ارزش‌ها و منافع - Interests، است. بنابراين، شناسائى و درک اين نکته که کدام ارزش‌ها و منافع بر تصميم‌ها و اقدامات سياسى تأثيرگذار بوده و نتيجهٔ اين‌گونه تصميم‌ها، سياست‌ها و اقدامات چه خواهد بود، نيازمند انجام مطالعات و تحقيقات گسترده است. عده‌اى معتقد هستند که دولت، نهادى با ثبات -Consistent، منسجم - Coherent، و همسان - Cohesive، است که در جهت تأمين منافع فردى مشترک يا در راستاى منافع همگان تصميم‌گيرى نموده و اقدام مى‌کند، اما مارش - Marsh، در سال ۱۹۸۳ اين نظر را رد مى‌کند. وى مى‌گويد 'شواهد تجربى نشان مى‌دهد که دولت نهادى همسان نيست بلکه تفاوت‌هاى کم و بيش مهمى درون قوهٔ مجريه و ميان دستگاه‌هاى اجرائى وجود دارد' (مارش ۱۹۸۳:۱۲).
درک اصول نهادينه شده و شناخت نقش و اهميت دولت در توسعهٔ جهانگردي، حائز اهميت است. اما متأسفانه نقش دولت در جهانگردى غالباً مورد غفلت قرار گرفته شده است. اگر چه مطالعات و تحقيقات جديدى (برمهم - Bramham درسال ۱۹۸۹؛ اورى - Urry در سال ۱۹۹۰؛ بريتون - Britton در سال ۱۹۹۱؛ روشه - Roche در سال ۱۹۹۲؛ هال در سال ۱۹۹۴) با تأکيد بر نقش دولت آغاز گرديده است، اما تعداد اين مطالعات محدود بوده (ويليامز و شاو ۱۹۸۸؛ ريشتر ۱۹۸۹؛ هال ۱۹۹۱؛ پيرس ۱۹۹۲) و اين تحقيقات و مطالعات عموماً بر نقش سازمان‌هاى دولتى و روابط ميان اين سازمان‌ها متمرکز شده‌اند. در واقع بيشتر تحقيقات و مطالعات انجام شده بيشتر از مقولهٔ تجزيه و تحليل براى سياست‌ها بوده‌اند تا تجزيه و تحليل خود سياست‌ها (اجل -Edgell در سال ۱۹۹۰). در اين تحقيقات تنها به آنچه که دولت‌ها در مورد جهانگردى انجام مى‌دهند توجه مى‌شود، در حالى که بايد بررسى و مطالعه شود که در زمينهٔ جهانگردى تاکنون چه شده است و چرا.


همچنین مشاهده کنید