دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

رخ‌ها بنگر تو زعفرانی


رخ‌ها بنگر تو زعفرانی    کز درد همی‌دهد نشانی
شهری بنگر ز درد رنجور    چون باغ به موسم خزانی
این درد ز غصه فراق است    از هیبت حکم آسمانی
بیم است فلک سیاه گردد    از آتش و ناله نهانی
دوزخ بنگر که سر برآورد    ناگه ز میان شادمانی
برخاست غریو جان ز هر سو    هان ای کس بی‌کسان تو دانی
فرمود که این فراق فانی است    افغان ز فراق جاودانی
یا رب چه شود اگر تو ما را    از هر دو فراق وارهانی
این گفته و بسته شد دهانم    باقی تو بگو اگر توانی


همچنین مشاهده کنید