دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

بهینه کردن ارزش اجتماعی جهانگری


در حالى‌که تحليل هزينه - فايده براى ارزيابى تک‌تک طرح‌هاى عمرانى سودمند است اما براى بررسى اثبات جنبى کلان گمراه‌کننده خواهد بود. در هر مقطع زمانى مى‌توان مابه‌ازاء پولى براى اثرات جنبى قائل شد اما اين مابه‌ازاء در واکنش به اثرات جنبى جديد و اولويت‌هاى اجتماعى ناپايدار دائماً در حال تغيير است. اين امر به‌ويژه در مورد اثرات زيست‌ محيطى مصداق پيدا مى‌کند. بنا به ادعاى بسيارى از اقتصاددانان، وجود اثرات جانبي، خود نشانهٔ شکست بازار است و بنابراين، براى برخورد با آن بايد روش‌هاى بازار را به‌طور مستمر به‌کار برد.
اين امر اساساً به اين معنا است که اثرات جانبى به قيمت‌هاى بازار که جهانگردان و عرضه‌کنندگان پرداخت و دريافت مى‌کنند. تبديل شود طبق اين اصل، استفاده‌کننده و آلوده‌کنندهٔ محيط زيست وجهى مى‌پردازد و عامل ايجاد فايده، وجهى دريافت مى‌کند. اگر کليهٔ اثرات جانبى جهانگردى به قيمت‌هاى بازار تبديل شود تعادل بازار منطبق بر تعادل اجتماعى خواهد شد و افزايش خالص رفاه اقتصادى برابر با افزايش توليد ناخالص داخلي.
متأسفانه، روش‌هاى درونى کردن اثرات جانبى يا تبديل آنها به قيمت‌هاى بازار معمولاً به قدرى ناپخته است که ارزش‌هاى واقعى را منعکس نمى‌کنند. تعيين حقوق مالکيت، شناسائى اثرات جانبى و درونى کردن آن از طريق اخذ ماليات يا پرداخت وجوه جبراني، معمولاً وظيفهٔ دولت تلقى مى‌شود. اما دولت‌ها تنها مى‌توانند به يک طرف 'بازار' که همان 'عرضهٔ اثرات جانبي' است بپردازند. در صورت پويا نبودن تقاضا، ارزيابى‌هاى دولت دشوار خواهد شد. بنابراين، براى مثال، وضع ماليات بر جهانگردان داراى اتومبيل (به منظور جبران هزينه‌هاى آلودگى محيط زيست و استهلاک جاده در مقصد) قادر نيست استفاده‌کنندگان از جاده را که در نهايت، عامل خرابى سطح جاده و ... هستند، در فصل شلوغ مجزّا کند. براى درونى کردن ارزش فرهنگى نمايش تئاتر در لندن که جهانگردان سودآورى اقتصادى آن را تضمين کرده‌اند تعيين اينکه چه کسى بايد چه مقدار وجه به چه کسى بپردازد حتى مشکل‌تر است.
بنابراين، بايد نتيجه گرفت که هرچند در نظريه، ارزيابى کلى سهم جهانگردى در رفاه اجتماعى مردم يک کشور شايد امکان‌پذير باشد اما فاقد ابزار ارزيابى عملى آن هستيم. درک و اذعان به اهميت ارزش‌هاى قيمت‌گذارى نشده و اثرات جانبى در بخش جهانگردي، دست‌کم چشم ما را به روى اين واقعيت باز مى‌کند که با آمارهاى مربوط به اهميت تجارى اين بخش در اقتصاد هر کشور، محتاطانه برخورد مى‌کنيم.


همچنین مشاهده کنید