چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

ای باد سحرگاهی زینجا گذری کن


ای باد سحرگاهی زینجا گذری کن    وز بهر من دلشده عزم سفری کن
چون بلبل سودازده راه چمنی گیر    چون طوطی شوریده هوای شکری کن
فرهاد صفت روی بصحرا نه و چون سیل    از کوه برآور سر و یاد کمری کن
چون کار تو در هر طرفی مشک فروشیست    با قافله چین بخراسان گذری کن
شب در شکن سنبل یارم بسر آور    وانگه چو ببینی مه رویش سحری کن
برکش علم از پای سهی سرو روانش    وز دور در آن منظر زیبا نظری کن
احوال دل ریش گدا پیش شهی گوی    تقریر شب تیره‌ی ما با قمری کن
هر چند که دانم که مرا روی بهی نیست    لطفی بکن و کار مرا به بتری کن
گر دست دهد آن مه بی مهر و وفا را    از حال دل خسته‌ی خواجو خبری کن


همچنین مشاهده کنید