جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

عم


عمّ جدا، کیسه جُدا
خویشی و دوستی به‌جای خود، ثروت و مکنت نیز به‌جای خود، این دو را نباید در هم آمیخت و جدائی و دوری ایجاد کرد
عُمَر است، الف و نون عثمان را هم دزدیده!
عمران نامی را در قم شیعیان می‌زدند. یکی گفت: چون عمر نیست چرا می‌زنید؟ گفتند: عمر است، الف و نون عثمان را هم دارد! (عبید زاکانی)
عمر اگر چه دراز بکشد آخر به نهایت رسد
عمر اگر خوش گذرد زندگی نوح کم است٭ (حسن بیگ رفیع قزوینی)
٭ ................................   ور به ناخوش گذرد نیم‌نفس بسیار است (حسن بیگ رفیع قزوینی)
عمر برف است و آفتاب تموز ٭
نظیر: این عمر به یک چشم زدن نقش بر آب است
    نیز: عمرها چو باد در گذر است
٭ ............................. اندکی ماند و خواجه غرّه هنوز (سعدی)
عمر به خوشنودی دل‌ها گذار٭
    مقا: صد خانه اگر به طاعت آباد کنی ز آن بِهْ نبوَد که خاطری شاد کنی (علاءالدوله سمنانی)
٭ .......................... تا زتو خشنود شود پروردگار (نظامی)
عُمَر در امانت خیانت نکرد، تو چرا؟
نظیر:
خاک هم به امانت خیانت نمی‌کند
ـ در امانت خیانت کردن کار ناکسان است (سَمَک عیّار)
عمرِ دوباره به کسی ندهند (از جامع‌التمثیل)
رک: آدم دوبار به دنیا نمی‌آید
عمرِ دوباره نداده‌اند کسی را٭
رک: آدم دوبار به دنیا نمی‌آید
٭ خواستم از لعل وی دو بوسه و گفتم تربیتی کن به آب لطف خسی را
گفت یکی بس بوَد، اگر دو ستانی   فتنه شوی، آزموده‌ایم بسی را
عمر دوباره است بوسهٔ من و هرگز .................... (فرّخی سیستانی)
عمرِ روزهای سیاه کوتاه است
عمرِ سفر کوتاه است
عمر ضایع مکن ای دل که جهان می‌گذرد (سعدی)
عمرِ عزیز بود که غافل گذشت و رفت
نظیر: عمر عزیز بین که به غفلت چسان گذشت (سنائی)
عمرِ عزیز بین که به غفلت چسان گذشت٭
نظیر: عمر عزیز بود که غافل گذشت و رفت (دهقان اصفهانی)
٭ ............................. غافل ز چشم آن مه نامهربان گذشت (سنائی)
عمرِ گُل کوتاه است
عمرِ نوح به کسی نداده‌اند
عمر و عاص هم در مشورت خیانت نکرد
یعنی در مشورت خیانت نورز
عمرها چو باد در گذر است
نظیر:
بنیاد عمر بر یخ است
ـ این عمر به یک چشم زدن نقش بر آب است
    ـ پرتو عمر چراغی است که در بزم وجود به نسیم مژه بر هم زدنی خاموش است (صائب)
ـ عمر برف است و آفتاب تموز (سعدی)
عمر هر چند به تلخی گذرد شیرین است (تسلّی شیرازی)
  عمری که بناش بر زوال است یک دم بوَد از هزار سال است (لاادری)
عمری که ز کف برفت عودت نکند
رک: آدم دوبار به دنیا نمی‌آید
عَمَلت چیست که مزدش دو جهان می‌طلبی٭
رک: کار ناکرده را مزد نباشد
٭ حافظ خام طمع شرمی از این قصه بدار ........................... (حافظ)
عملش صالح بود یکسر رفت به بهشت!
گویند ترکی جنازهٔ برادر خویش به یکی از مشاهد برد. گور کن گور را در نزدیکی آبخانه‌ای بکند. چون جسد در خاک بنهادند چاه آبخانه بشکافت و مرده به درون افتاد. مرد فریاد برآورد که برادر مرا چه رسید! گور کن گفت: عملش صالح بود یکسر به بهشت رفت! (امثال و حکم دهخدا، ج ۲، ص ۱۱۱۳)
    نظیر: به دوزخ درافتادم از نردبان (سعدی)
عمل هر کس پاپیچ خودش می‌شود
رک: از بد و نیک کس کسی را چه
عمورجب، نمی‌جنبم یک وجب! (عا).
رک: به جان عمورجب، نمی‌جنبم یک وجب!
عمویادگار، خوابی یا بیدار؟
نوعی هشدارباش با بیدارباش است برای بیرون آوردن کسی از غفلت


همچنین مشاهده کنید