جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

۱۴۴۵ م. سیر خط لاتین و تحول آن بعد از اختراع چاپ


خط لاتين در ابتدا خط مردمان ناحيه کوچک لاتسيوم و خصوصاً شهر روم بود و اهميت ويژه‌اى داشت. اين خط على‌رغم نقش خود به‌ عنوان وسيله ارتباط بين‌المللى از لحاظ تاريخ انديشه در طى قرن‌ها، هيچ قدمى در مقايسه با آنچه که يونانيان بدان نائل شده بودند، به جلو بر نداشت. اين خط در مقايسه با خط‌هاى ايتاليا، يک مرحله جلوتر است. امروزه الفباء لاتينى به قرون ششم تا چهارم پيش از ميلاد از راست به چپ مى‌باشد که نمونه‌اى از آن کتيبه مکشوفه در فوروم متعلق به حوالى سال ۵۰۰ قبل از ميلاد است. سمت نگارش خط بعدها از چپ به راست تغيير جهت مى‌دهد. اکثر قريب به اتفاق اشارات به ‌صورت خط کاپيتال حروف بزرگ و خط مونومنتال و گاهى منقش که بيشتر در کتب به ‌کار مى‌رفته نوشته مى‌شوند. يکى از اشکال گوناگون اين نوع خط روستيک قرن چهارم الى هفتم مى‌باشد.
از قرون چهارم الى نهم ميلادي، خط اونيسيال هم در کتيبه‌ها و هم در سنگ‌نوشته‌هاى کليسا تفوق داشته است. براى رفع نيازهاى روزمره از خطى که بسيار روان نوشته مى‌شد ليکن خواندن آن چندان هم ساده نبود، استفاده مى‌نمودند. در پاپيروس‌ها و نوشته‌هاى مسيحيت قرون هفتم و هشتم خط نيم اونيسيال نيز شهرتى به هم زده. با گسترش تعليمات مسيحيت، اين خط به ايرلند نيز راه يافت و بر اساس آن، در آنجا نوع ايرلندى آن اختراع شد. در بريتانيا بر اساس خط ايرلندي، شکل انگلوساکسونى آن ابداع شد. تقريباً از قرن هشتم، ملت‌هائى که خط لاتين را پذيرفتند طرزهاى ملى خود را در آن دخيل نمودند؛ مانند خط بسيار فشرده اسپانيائي. اشکال ايتاليائى پاپ کوري، بنه‌ونتي، لانگوباردى اشکال فرانکى يعنى مرووينگي، و کارولينگي. در قرن يازدهم، در اثر تأثير اسلوب گوتيکى خط موسوم به شکسته فراکتور يا گوتيک به ‌وجود آمد.
در بين انواع گوناگون خط مينوسکول، گوتيکى نوع تيز در قرن سيزدهم و در نهايت شکسته در قرن چهارم قابل تميز مى‌باشند. در ايتاليا نيز اشکال جديدى مثل روتوند با شکل شکسته ملايم و گوتيک - آنتيکوا که بعدها به رنسانس آنتيکوا و يا لاتينى معاصر تبديل شد، به ‌وجود آمد. تحول شديد خط لاتين با اختراع چاپ روى داد. در صنعت چاپ، نخست از اشکال حروف تحريرى استفاده مى‌کردند از سال ۱۵۰۰ با استفاده از نظام فراکتور که در آن نخستين بار، فرق ميان حروف بزرگ و حروف سطرى مشخص مى‌شد، دورنماى جديدى به ‌وجود آمد.
در ايتاليا با به ‌وجود آمدن آموزش کلاسيک مجدداً شکل لاتينى کهن که آنتيکواى هومانيک ناميده مى‌شد، برپا گرديد. خط آنتيکوا در قرن شانزدهم در ايتاليا استحکام يافت و سپس به انگلستان و فرانسه راه يافت و به‌ تدريج فراکتور را از ميدان بدر کرد. فراکتور تا اواخر قرن هجدهم موقعيت خود را در آلمان حفظ کرد و سپس به‌ تدريج به ‌وسيله آنتيکوا از ميان رفت. اين رقابت تا عصر ما ادامه يافت و منجر به غلبه کامل آنتيکوا در آلمان شد. آنچه مربوط به خط تحريرى مى‌شود، تقريباً در هر سده اسلوب آنها تغيير مى‌يافت و حرف‌نويسى آوائى در قرن نوزدهم به منظور بيان دقيق‌تر اصوات به عمل آمد. در اينجا يک اشاره حرف‌نويسى بايد تنها معادل يک صوت باشد. به همين سبب، آن صدائى که در آلمان با سه اشاره و در انگليس با دو اشاره منعکس مى‌شود، در اينجا تنها با يک اشاره افاقه مى‌شود. فواصل واژه‌ها و علامت‌گذارى در خط تحريرى کتابى است که واژه‌ها به‌ تدريج از يکديگر جدا مى‌شوند و حروف يک واژه به هم نزديک‌تر گشته واحدى را به‌ وجود مى‌آورند و در بين واژه‌ها به ميان مى‌آيد. تا عصر بيزانس، به هيچ‌وجه به ويرگول و نقطه بر نمى‌خوريم. جدا کردن واژه‌ها با نقطه يا با کمک فواصل خالي، در خط لاتينى از قديم رايج بود، ليکن ثابت نبود، و اين عدم ثبات تا قرون ميانه ادامه داشت. نشانه‌گذارى به مفهوم جديد آن، به استثناء نقطه، علامت سؤال گيومه و غيره پس از اختراع چاپ به‌ وجود آمد و جا افتاد.
تمام خط‌هاى الفبائى خالص، با اندکى تفاوت در اشارات، از همان نوع خط آلمانى هستند.
پس از اختراع خط يوناني، يعنى نخستين خط الفبائى در اروپا، طرح خط‌هاى جديد براى هميشه مسکوت ماند و راه ديگرى جزء قبول لاتين باقى نماند. تکامل داخلى براى رسيدن به اين صنعت، ميسر بود و اکثر تغييرات در بيشتر موارد، در شکل نوشتارى بوده است. از بين همه اين اشکال، خط لاتين موفقيت بيشترى کسب کرد. اين خط نه تنها در اراضى روم گسترش يافت، بلکه همه زبان‌هاى ژرمنى را تسخير نمود و به اعماق سرزمين اسلاوها نفوذ يافت و آلباني، مجارستان، فنلاند را تسخير نمود. مسلماً اين امر همه جا به ‌طور مکانيکى انجام نگرفت و در هر زبانى خصوصيات محلى ويژه‌اى کسب کرد. هر زبان پس از اقتباس خط، خصوصيات خود را بدان تحميل کرد. در زبان‌هاى چکي، خورداتى و اسلوانى اشارات متشابه بر اساس اصول فونتيک علمى و با کمک اشارات دياکرتيک (اضافي) ساخته شد. ليکن لاتين در همه جا يکسان بود. در حال حاضر روس‌ها و يونانى‌ها با احساسات شديد ملي، تنها مللى هستند که هنوز حروف لاتين را نپذيرفتند. حروف لاتين در بين ملل غيراروپائى نيز گسترش يافته؛ ترک‌ها، اندونزي، ويتنام و ملت‌هاى گوناگون آفريقا و اقيانوسيه از آن استفاده مى‌کنند و ملت‌هائى مانند عرب‌ها، فارس‌ها، چينى‌ها، ژاپنى‌ها و هندى‌ها که نظام‌هاى خط ملى خود را حفظ مى‌کنند، در کنار خط خود خط لاتين را نيز مى‌آموزند و آن را (توأم با يک زبان خارجي) در ارتباطات بين‌المللى به‌ کار مى‌برند.


همچنین مشاهده کنید