دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

ای کرده تو مهمانم در پیش درآ جانم


ای کرده تو مهمانم در پیش درآ جانم    زان روی که حیرانم من خانه نمی‌دانم
ای گشته ز تو واله هم شهر و هم اهل ده    کو خانه نشانم ده من خانه نمی‌دانم
زان کس که شدی جانش زان کس مطلب دانش    پیش آ و مرنجانش من خانه نمی‌دانم
وان کز تو بود شورش می دار تو معذورش    وز خانه مکن دورش من خانه نمی‌دانم
من عاشق و مشتاقم من شهره آفاقم    رحم آر و مکن طاقم من خانه نمی‌دانم
ای مطرب صاحب صف می زن تو به زخم کف    بر راه دلم این دف من خانه نمی‌دانم
شمس الحق تبریزم جز با تو نیامیزم    می افتم و می خیزم من خانه نمی‌دانم


همچنین مشاهده کنید