پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مطایبه ملکشاه پدر سلطان سنجر با مرد اعرابی


حکایت است به فضل استماع فرمایند    به شرط آنکه نگیرند از این سخن آزار
به روزگار ملکشه عرابیی خج کول    مگر به بارگهش رفت از قضا گه بار
سوئال کرد که امسال عزم حج دارم    مرا اگر بدهد پادشاه صد دینار
چو حلقه‌ی در کعبه بگیرم از سر صدق    برای دولت و عمرش دعا کنم بسیار
چو پادشه بشنید این سخن به خازن گفت    که آنچه خواست عرابی برو دوچندان آر
برفت خازن و آورد و پیش شه بنهاد    به لطف گفت شه او را که سید این بردار
سپاس دار و بدان کین دویست دینارست    صدست زاد ترا و کرای و پای افزار
صد دگر به خموشانه می‌دهم رشوت    نه بهر من ز برای خدای را زنهار
که چون به کعبه‌ی رسی هیچ یاد من نکنی    که از وکیل دربد تباه گردد کار


همچنین مشاهده کنید