شنبه, ۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 27 April, 2024
مجله ویستا

سرمست درآمد از سر کوی


سرمست درآمد از سر کوی    ناشسته رخ و گره زده موی
وز بی خوابی دو چشم مستش    چون مخموران گره بر ابروی
ترک فلکش به جان همی گفت    کای من ز میان جانت هندوی
فریاد کنان فلک که احسنت    کو چشم که بنگرد زهی روی
پیش لبش آب خضر شد خاک    زیر قدمش بهشت شد کوی
دل زار به های های بگریست    می‌گفت به های های کای هوی
یکدم بنشین که این دل مست    چون باد همی رود به هر سوی
جان می‌خواهد ز هر کسی وام    بر روی تو می‌دهد به صد روی
عطار تویی و نیم جانی    با دوست به نیم جان سخن گوی


همچنین مشاهده کنید