دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

ابهر، استان زنجان


  ابهر
منطقهٔ ابهر و مناطق اطراف ابهررود ، که به زبان محلى «ابهرچاي» ناميده مى‌شود ، از نخستين زيستگاه‌هاى انسانى در ايران است و از پيشينهٔ تاريخى طولانى برخوردار است. بررسى اين مناطق نشان مى‌دهد که درهٔ ابهررود در هزارهٔ دوم پيش از ميلاد از رونق قابل‌‌توجهى برخوردار بوده است. در قرن نهم پيش از ميلاد ، مادها در اين منطقه اتحاديه‌اى از قبيله‌‌هاى گوناگون را به وجود آوردند که مقر آن در ابهرچاى بوده است. به استناد شواهد تاريخى ، در سال۸۲۱ پيش از ميلاد ، در درهٔ ابهرچاى ميان مادها و آشورى‌ها نبردى در گرفته است. در زمان روى‌کار آمدن حکومت ايلخانيان و انتخاب سلطانيه به عنوان پايتخت ، اين منطقه به علت برخوردار شدن از شبکه‌‌هاى جاده‌اى اهميت ارتباطى قابل‌توجهى به دست آورد که هنوز هم محفوظ مانده است. وجه تسميهٔ اين شهر از واژهٔ پهلوى «اوهر» گرفته شده است. نويسندهٔ کتاب جغرافيايى حدودالعالم ، «ابهر» را «اوهر» ثبت کرده است. بخش اول واژه منسوب به آب به عنوان نُماد زندگى در مذهب زرتشت است و واژهٔ «وهر» به معنى دشوار کردن کار و محدود نمودن آمده است. بنابراين ، اين واژه به معناى محل بستن آب‌‌هاست. جايگاه نخستين خانه‌هاى اين شهر ، تپه‌اى ‌باستانى به نام تپهٔ‌ قلعه است و در کنارهٔ راست ابهررود جاى دارد. اين محل يکى از نخستين زيستگاه‌هاى انسانى منطقهٔ زنجان به شمار مى‌رود و حداقل از اوايل هزارهٔ چهارم پيش از ميلاد مورد استفاده و محل سکونت جماعت‌هاى آغازين بوده است. از آثار به‌دست آمده در اين محل مى‌توان به سفال‌هاى قرمزرنگ نقش‌دار اشاره کرد.
  خدابنده
شهرستان خدابنده در جنوب شرقى زنجان واقع شده است. در اين منطقه ، ايلات خدابنده‌لو و افشار ، با اقوام بومى درهم‌ آميخته و نژادى را پديد آورده‌اند که از نظر تيپولوژى (بررسى ويژگى‌هاى ظاهري) به نژاد موسوم به زنجانى معروف شده است. شهرستان خدابنده ، دو شهر تاريخى «سهرورد» و «سجاس»‌ را در خود جاى داده و مردان بزرگى همانند شهاب‌الدين سهروردى را در خود پرورده است. جاى‌گيرى جماعت‌هاى انسانى و يکجانشينى آنان در اين مناطق ، به اواخر هزارهٔ چهارم و اوايل هزارهٔ پنجم پيش از ميلاد مربوط است. از نمونه‌هاى آثار اين دوره ، سفال‌هاى گوجه‌اى‌رنگى است که با آُثار سفاليِ شناخته‌شدهٔ قزوين قابل مقايسه است.
  زنجان
تاريخ بناى شهر زنجان را هم‌زمان با سلطنت اردشير بابکان دانسته‌اند و در آن زمان ، آن را «شهين»؛ يعنى منسوب به شاه مى‌ناميده‌اند. گفته مى‌شود که اين نام طى قرون و اعصار به زنگان و سپس به زنجان تبديل شده است. فتح زنجان به وسيلهٔ اعراب در زمان خلافت عثمان و توسط سردار عرب - براء‌بن عازب - صورت گرفت. در اين دوره‌ ، ‌ اين شهر ، شهرى آباد و پرنعمت بوده است. در قرن‌هاى چهارم و پنجم هجرى قمرى ، زنجان به علت داشتن چراگاه‌هاى وسيع ، مورد توجه قبيله‌هاى ترک‌نژاد قرار گرفت و قبيله‌‌هاى گوناگون ترک در زنجان و نواحى مختلف آن ، به ويژه در چمن سلطانيه ، مسکن گزيدند. در حملهٔ‌ مغول ، شهر زنجان و آبادى‌هاى اطراف آن آسيب فراوان ديد. سپس ايلخانان مغول به اين شهر توجه فراوان نشان دادند؛ مخصوصاً سلطان محمد خدابنده ، از زمانى که مذهب تشيع را پذيرفت ، در توسعهٔ اين ناحيه کوشيد و زمينهٔ تبديل آن به يک مرکز اسلامى را فراهم کرد تا پس از آن ، در اندک زمانى به يکى از مراکز مهم سياست و تجارت تبديل گردد. تاريخ زنجان در سده‌هاى بعدى نيز گزارشگر حوادث مختلف سياسى است. اين شهر شاهد رويدادهاى سياسى ، اجتماعى و مذهبى نظير شورش على‌محمد باب ، مبارزات ملوک‌الطوايفى ، نهضت مشروطيت ، تاخت و تاز فئودال‌ها ، درگيرى‌هاى دموکرات‌هاى آذربايجان و ... بوده است. هر چند برخى از اين رويدادها ، رهاوردى جز ناملايمات فرهنگى ، اقتصادى و اجتماعى براى مردم اين شهر نداشته‌اند؛ اما هرگز فرهنگ و مدنيت استعمارى در اين شهر نفوذ نکرده است و اکثر قريب به اتفاق مردم ، هم‌چنان در حفظ شعاير مذهبى و سنتى خود پابرجا و استوار باقى مانده‌اند. اين منطقه زادگاه بزرگانى چون شيخ شهاب‌‌الدين سهروردى و علماى نامى ديگرى بوده است که مايهٔ فخر فرهنگ ايرانى و اسلامى هستند.


همچنین مشاهده کنید