دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

زپ، زت، زج، زچ، زح، زخ


ز پيشه بخور هميشه بخور
نظير:
بردارد کام هر که با کار بساخت
ـ روزى به قدم است
ـ روزى به‌قدر هست هر کس مقدّر است
ـ از تو حرکت، از خدا برکت
ز ترسنده مردم برآيد هلاک (فردوسى)
رک: هر که ترسيد مُرد
ز تو هر چه نتوانى ايزد نخواست٭
٭ .............................. تو آن کن که فرمودت از راه راست (اسدى)
(ترجمه‌اى است از آيهٔ شريفهٔ 'لا يُکَلِّف اللهُ نَفْساً الّا وُسعَها' (قرآن کريم، سورهٔ بقره، آيهٔ ۲۸۶)
ز جمله نعمت دنيا چو تندرستى نيست (اديب صابر)
نظير:
سلامت بِهْ از مال و جاه و زر است
ـ هزاران نعمت و يک تندرستى
ـ ايمنى و تندرستى را آدمى شکر نتواند کرد
در جهان اين دو نعمتى ست بزرگ داند آن کس که نيک و بد داند (مسعود سعد سلمان)
ـ کسى قيمت تندرستى شناخت که يک چند بيچاره در تب گداخت (سعدى)
ز جو جو رويد و گندم ز گندم٭
رک: از مکافات عمل غافل مشو
٭ مکن در صنع مصنوعات ره گم .......................... (ناصر خسرو)
ز چشم است ديدن ز دل خواستن
رک: چشم مى‌بيند، دل مى‌خواهد
ز چشم شرمگين دليران غافل مشو صائب٭
٭........................... که شاهين مشق خونريزى کند در چشم پوشيدن (صائب)
ز حرف حق شود رنجهٔ هر که آن شنود
رک: حرف حق تلخ است
ز حرف حق نشود رنجه مرد دانشور (قاآنى)
زحمت خلق ندهيد تا مستحقِ رحمت شويد
زحمت بوَد درويش را ناگه چو مهمان در رسد
زحمت دنيا را کى کشيد؟ هر که چائى خورد و قليان نکشيد!
عبارتى است که علاقه‌مندان به قليان از خود ساخته‌اند
زحمت دوست رحمت است
رک: زخم دوست مرهم است
زِ خُم آن برآيد که هم اندروست ٭
رک: از کوزه همان برون تراود که در اوست
٭در اين باره‌ام داستانى نکوست ..................... (بهمن‌نامه)
زخم بِهْ گردد ولى مانَد نشانش سال‌ها٭
٭ شد بَدَل هجران وصل و داغ غم دارم هنوز ....................... (کاتبى ترشيزى)
زخم پول مرهمش پول است
نظير: زخم دل را مرهمى از پول مى‌بايد نهاد
زخم تير بر تن است و زخم سخن بر جان
رک: زخم زبان از زخم شمشير بدتر است
زخم خر زير پالان خوب مى‌شود
نزاع بى‌اساس و نارواى زن و شوهر بايد در خانه بين خودشان حل شود
زخم دل را مرهمى از پول مى‌بايد نهاد
نظير: زخم پول مرهمش پول است
زخم دوست مرهم است
نظير:
زحمت دوست رحمت است
ـ شرنگ از کف محبوب تَبَرْزَد است
ـ جواب تلخ ز شيرين دهن مقابل شکر آيد
ـ صد جور بکن که همچنان مطبوعى صد تلخ بگو که همچنان شيرينى (سعدى)
ـ جور و جفاى دوست به منّت کشيدنى است هر گل که رويد از چمن دوست چيدنى است (طالب آملى)
زخم زبان از زخم شمشير بدتر است
نظير:
حرف هست از شمشير بدتر
ـ ز زخم سنان بيش زخم زبان که آن تن کند خسته و اين روان (اسدى)
ـ آنچه زخم زيان کند با مرد زخم شمشير جان ستان نکند
ـ زخم سنان بر تن است و زخم زبان بر جان
ـ زخم کان از زبانِ ياران است بدتر از زخمِ تير باران است (مکتبى)
ـ زخم تير بر تن است و زخم سخن بر جان
زخم سرِ سگ سگ کند علاج٭
٭ عوام معتقدند که هرگاه در سرِ سگ زخمى به‌هم رسد سگِ ديگر آن را ليسد درمان يابد
زخم سنان بر تن است و زخم زبان بر جان
رک: زخم زبان از زخم شمشير بدتر است
زخم کارى‌تر توان زد صيد غافل کرده را (صائب)
ز خواب پاسبان خوشدل شود دزد
رک: خواب پاسبان چراغ دزد است
ز خورشيد رخشان شود روى ماه (اديب پيشاورى)
ز خير خير تراوش نمايد از شرّ شرّ ٭
نظير: نيک ار کنى به‌جاى تو نيکى کنند خلق ور بد کنى به‌جاى تو از بد بَتَر کنند
٭ تو بدسگالى و نيکى طمع کنى هيهات .............................(قاآنى)


همچنین مشاهده کنید