در کوچه دراومد ساربونى، ساربونى (ساربان)
|
اشتر به قطار و خود جوونى (جوان)،ساربونى
|
گفتم: ساربون چى چيت به باره؟
|
گفت: اى دخترک مشگم به باره
|
گفتم: ساربون مشگتا (مشگ تو) به ما ده
|
گفت: اى دخترک مشگم به کيسه
|
گفتم: ساربون کيستا (کيسهٔ تو) به ما ده
|
گفت: اى دخترک کيسم به باره
|
گفتم: ساربون بار تا به ما ده
|
گفت: اى دخترک، بارم به اشتر
|
گفتم: ساربون اشترت به ما ده
|
گفت: اى دخترک اشتر قطاره
|
گفتم: ساربون قطار به ما ده
|
گفت: اى دخترک قطار به شاهه
|
گفتم: ساربون شاهت به ما ده
|
گفت: اى دخترک شاهم به تخته
|
گفتم: ساربون تختت به ما ده
|
گفت: اى دخترک تخت را نميدم
|
گفتم: تو که تخت به ما نميدى
|
منم آتيش مىشم تخت را سوزونم
|
گفت: تو که آتيش مىشى تخت را سوزونى
|
منم بارون مىشم رو تو مىبارم
|
گفتم: تو که بارون مىشى رو ما مىبارى
|
منم گرگ مىشم سر تو مىچينم
|
گفت: تو که گرگ مىشى سر ما مىچينى
|
منم قصاب مىشم ملتو (گردن) مىبرم
|
گفتم: تو که قصاب مىشى ملما مىبرم
|
منم قصاب مىشم ملتو مىبرم
|
گفتم: تو که قصاب مىشى ملما مىبرم
|
منم شيشه مىشم خونتا مىگيرم
|
گفت: تو که شيشه مىشى خون ما مىگيرى
|
منو گلابپاش مىشم تاقچه مىشينم.
|
گفتم: تو که گلابپاش مىشى تاقچه مىشينى
|
منم نمد مىشم اونجا مىافتم
|
گفت: تو که نمد مىشى اونجا مىافتى
|
منم دشک مىشم روى تو مىافتم
|
گفتم: تو که دشک مىشى روى ما مىافتى
|
منم عروس مىشم بالات مىشينم
|
گفت: تو که عروس مىشى بالام مىشينى
|
منم دوماد مىشم پهلوت مىشينم
|
گفتم: تو که دوماد مىشى پهلوم مىشينى
|
منم بوست نمىدم [از] غصه مىميرى
|
گفت: تو که بوسم نميدى از غصه مىميرم
|
منم سيلى زنم بوس را ستونم
|