یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

طلع الصبح من وراء حجاب


طلع الصبح من وراء حجاب    عجلو بالرحیل یا اصحاب
کوس رحلت زدند و منتظران    بر سر راه میکنند شتاب
وقت کوچست و کرده مهجوران    خاک ره را بخون دیده خضاب
نور شمعست یا فروغ جبین    می‌نمایند مه رخان ز نقاب
ناقه بگذشت و تشنگان در بند    کاروان رفت و خستگان در خواب
من چنان بیخودم که بانگ جرس    هست در گوش من خروش رباب
جگرم تشنه و منازل دوست    از سرشکم فتاده بر سر آب
کنم از خون دل بروز وداع    دامن کوه پر عقیق مذاب
هر دم از کوچگه ندا خیزد    کی رفیق از طریق روی متاب
بر نشستند همرهان برخیز    باد بستند دوستان دریاب
هیچ دانسته‌ئی که دوزخ چیست    دل بریان و داغ هجر عذاب
از مغیلان چگونه اندیشد    هر که سازد نهالی از سنجاب
بر فشان طره‌ای مه محمل    تا برآید ز تیره شب مهتاب
دل خواجو ز تاب هجر بسوخت    مکن آتش که او نیارد تاب


همچنین مشاهده کنید