پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

بختی نه بس مساعد یاری چنان که دانی


بختی نه بس مساعد یاری چنان که دانی    بس راحتی ندارم باری ز زندگانی
ای بخت نامساعد باری تو خود چه چیزی    وی یار ناموافق آخر تو با که مانی
جانی خراب کردم در آرزوی رویت    روزم سیاه کردی دردا که می‌ندانی
گفتی ز رفتن آمد آنکه بدی برویت    بایست طیره‌رویی رو جان که ننگ جانی
عمری به باد دادم اندر پی وصالت    تا خود چه‌گونه باشد احوال این جهانی


همچنین مشاهده کنید