دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

از جان برون نیامده جانانت آرزوست


از جان برون نیامده جانانت آرزوست    زنار نابریده و ایمانت آرزوست
بر درگهی که نوبت ارنی همی زنند    موری نه‌ای و ملک سلیمانت آرزوست
موری نه‌ای و خدمت موری نکرده‌ای    وآنگاه صف صفه‌ی مردانت آرزوست
فرعون‌وار لاف اناالحق همی زنی    وآنگاه قرب موسی عمرانت آرزوست
چون کودکان که دامن خود اسب کرده‌اند    دامن سوار کرده و میدانت آرزوست
انصاف راه خود ز سر صدق داد نه    بر درد نارسیده و درمانت آرزوست
بر خوان عنکبوت که بریان مگس بود    شهپر جبرئیل، مگس‌رانت آرزوست
هر روز از برای سگ نفس بوسعید    یک کاسه شوربا و دو تا نانت آرزوست
سعدی درین جهان که تویی ذره‌وار باش    گر دل به نزد حضرت سلطانت آرزوست


همچنین مشاهده کنید