یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا

زبان‌های دورهٔ باستان


مهاجرت قبايل ايرانى در دوران باستان موجب گسترش گويش‌هاى ايرانى در سرزمين‌هاى وسيع خاور نزديک و خاورميانه و مناطق مجاور شد. اگر در آغاز هزارهٔ دوم ق‌م توده‌هاى اصلى قبايل ايرانى زبان عمدتاً در آسياى مرکزى و مناطق مجاور آن زندگى مى‌کردند، در نيمهٔ هزارهٔ اول ق‌م گويش‌هاى ايرانى از يک سو در شمال تا مناطق شمالى درياى سياه و درياى آزف (قبايل سکائى غربي) و در شرق تا مرزهاى چين (گروه‌هاى مختلف قبايل سکائى شرقي)، در غرب تا مناطق شمال غربى فلات ايران (قبايل مادي) و در جنوب تا سواحل خليج فارس (قبايل پارسي) گسترده شده است.
با آنکه قديمى‌ترين آثار اصلى و معتبر زبان‌هاى ايرانى (کتيبه‌هاى فارسى باستان) مربوط به مناطق غربى فلات ايران است، اين مناطق سرزمين‌هائى نيست که زبان‌هاى ايرانى از آنجا به نقاط ديگر گسترده باشند. براساس منابع قديمى خاور نزديک، در هزاره‌هاى سوم و دوم ق‌م سرزمين ايران کنونى مسکن قبايل و اقوامى بوده است که زبان آنها نه به خانوادهٔ زبان‌هاى ايرانى و نه به‌طور کلى‌تر به خانوادهٔ هند و اروپائى تعلق داشته است. اين اقوام عبارتند از: عيلامى‌ها (در دره‌هاى کارون و کرخه، خوزستان امروزي)، کاسى‌ها ( در بابلي: کاشو Kassu) (و.ف. مينورسکى معتقد است که کاسى‌ها ساکنان اصلى لرستان شمالى بوده‌اند و نام رودخانهٔ کشگان، شاخهٔ چپ کرخه، از نام اين قوم گرفته شده است.) (رک .V.F.Minorski, "Luristanskie bronzy i kassity" in VDI, 1959, No 1. p. 222) و لولوبى‌ها Lullubi در کوهستان‌هاى ايران غربي، کاسپى‌ها و مانٌائى‌ها در جنوب غربى درياى خزر. نشانه‌هاى دالٌ بر نفوذ ايرانى‌زبانان در مناطق غربى فلات ايران براى نخستين‌بار در متون آغاز هزارهٔ اول ق‌م ديده مى‌شود.
در همين زمان (نيمهٔ قرن نهم ق‌م) نخستين ذکر نام گروه ديگرى از قبايل ايرانى‌زبان، يعنى قبايل پارسى (پارسه) ديده مى‌شود که در نيمهٔ اول هزارهٔ اول ق‌م مناطق نزديک به خليج فارس را تصرف کردند و نام خود را به آن دادند. سلسلهٔ هخامنشى که از نيمهٔ قرن ششم تا ۳۳۰ ق‌م سرزمين‌هاى وسيعى از آسياى صغير تا آسياى مرکزى را زير سلطهٔ خود درآورد از اين قبايل بود.
سکاها گروه ديگرى از قبايل ايرانى‌زبان بودند که در حدود نيمهٔ هزارهٔ اول ق‌م در قلمرو وسيع ميان سواحل درياى سياه تا مرزهاى چين مستقر شدند.
پس از مهاجرت قبايل پارسى و مادى و (بخشى از) قبايل سکائى به‌سوى غرب و جنوب غربي، توده‌هاى اصلى قبايل و اقوام ايرانى‌زبان در آسياى مرکز باقى ماندند. در نيمهٔ هزاره اول ق‌م در اين سرزمين قبايل زير را مى‌شناسيم: پارت‌ها، آريائى‌ها، بلخى‌ها، سغدى‌ها، خوارزمى‌ها، قبايل مختلف سکائى و غيره.
براى بررسى گويش‌هاى قبايل و اقوام ايرانى زبان دنياى باستان مواد بسيار محدودى وجود دارد. کتيبه‌هاى فارسى باستان به خط ميخى تنها اسناد معتبرى هستند که به صورت اصلى به‌دست ما رسيده‌اند. اين کتيبه‌ها به فرمان و به نام پادشاهان سلسلهٔ هخامنشى (قرن‌هاى ششم - چهارم ق‌م) بر صخره‌هاى غرب و جنوب غربى ايران، در طول مهم‌ترين راه‌هاى تجارى و نيز بر مقبره‌هاى پادشاهان، بر قصرها، بر روى صفحه‌هاى طلا و روى لوحه‌هاى سنگى و گلى کنده شده‌اند. اين کتيبه‌ها اسناد تاريخى و زبانى بسيار باارزشى هستند که متونى دو هزار و پانصد ساله را براى علم حفظ کرده‌اند. بزرگ‌ترين و مهم‌ترين کتيبه‌هاى فارسى باستان به نام داريوش يکم (۴۸۶ - ۵۲۲ ق‌م) بر صخرهٔ بسيار بزرگى در بيستون در نزديکى کرمانشاه کنونى وصل مى‌کرد کنده شده است. کتيبه‌هاى داريوش يکم در نقش رستم و نزديک کانال سوئز، کتيبه‌هاى داريوش يکم و خشايارشا در پايتخت‌هاى قديم آنها، يعنى تخت جمشيد و شوش، داراى اهميت فوق‌العاده‌ هستند.
اوستا، برعکس، مواد زبانى بسيار غنيى را تشکيل مى‌دهد. اوستا مجموعه‌اى از کتاب‌هاى مقدس، حاوى سرودهاى مذهبى و نهادهاى اقوام ايرانى‌زبان در دنياى باستان است. بخش‌هاى مختلف آن در دوره‌ها و مناطق مختلف و در ميان قبايل و اقوام مختلف ايرانى‌زبان تأليف شده است. قديمى‌ترين قسمت‌هاى آن (از نظر محتوا)، يعنى سرودهائى که در ستايش خدايان طبيعت سروده شده (يشتها)، احتمالاً در هزارهٔ دوم ق‌م سروده شده‌اند. اين سرودها اساطير و برداشت‌هاى مذهبى قبايل دام‌دار آسياى مرکزى و مناطق مجاوى را در بر دارد.
گاهان (Gāthā) يا سرودهائى که در مراسم دينى خوانده مى‌شده در دوره‌هاى جديدتر نوشته شده در روايات زردشتى آمده مجموعهٔ متونى است که به شخص زردشت وحى شده بالاخره بخش‌هاى مختلف ديگر اين کتاب که مربوط به مراسم و آداب دينى است يا جنبهٔ فقهى و حقوقى دارد، مربوط به زمان تثبيت متن رسمى اوستا، يعنى زمانى است که دين زردتشى به وحدت و انسجام رسيده و داراى يک علم کلام دقيق و مبسوط و تشکيلاتى سلسله مراتبى از موبدان و هيربدان بوده و از پشتيبانى قدرت حکومتى برخوردار بوده است (قرن سوم تا هفتم م).


همچنین مشاهده کنید