سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

زهی ز تو دل ناوک سزای من مجروح


زهی ز تو دل ناوک سزای من مجروح    دلت مباد به تیر دعای من مجروح
عجب مدان که به تیر دعا شود دل سنگ    ز شست خاطر ناوک گشای من مجروح
شکست شیشه‌ی دل در کفش که می‌خواهد    به شیشه ریزه آزار پای من مجروح
ز خاک تربت من گل دمید و هست هنوز    ز خار گلی داغهای من مجروح
جراحت دل ریشم ازین قیاس کنید    که هست صد دل بی‌غم برای من مجروح
دلم ز سوزن الماس درد خون شد و گشت    درون هم از دل الماس سای من مجروح
شد از دم تو مسیحا نفس دل مرده    دواپذیر و دل بی‌دوای من مجروح
خدنگ هجر تو زود از کمان حادثه جست    ز ما سوا نشد و ماسوای من مجروح
نماند محتشم از دوستان دلی که نشد    ز سوز گریه بر های‌های من مجروح


همچنین مشاهده کنید