یکشنبه, ۱۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 5 May, 2024
مجله ویستا
خاستگاه رویکردهای روانشناختی
خاستگاههای روانشناسی نوین را میتوان تا سدههای چهارم و پنجم پیش از میلاد پیجوئی کرد. فیلسوفان بزرگ یونان یعنی سقراط و افلاطون و ارسطو، پرسشهای بنیادین را دربارهٔ زندگی ذهنی پیش کشیدند. پرسشهائی از قبیل اینکه: آیا آدمیان واقعیت را درست ادراک میکنند؟ هوشیاری چیست؟ آیا آدمی ذاتاً موجودی منطقی است یا غیرمنطقی؟ آیا بشر میتواند آزادانه دست به انتخاب بزند؟ این پرسشها، که در روزگار ما نیز به اندازهٔ دو هزار سال پیش اهمیت دارند بیشتر با ماهیت ذهن و فرآیندهای ذهنی سروکار دارند تا با ماهیت بدن یا رفتار، و باید آنها را پیشدرآمدهای رویکرد شناختی دانست. |
دیدگاه زیستشناختی نیز تاریخچهٔ بس طولانی دارد. بقراط که پدر علم پزشکی شناخته میشود. تقریباً همعصر سقراط بود و علاقهٔ فراوانی به فیزیولوژی (شاخهای از زیستشناسی که به کارکردهای بهنجار جاندار و اعضاء بدن میپردازد) داشت. بقراط دربارهٔ نحوهٔ کنترل و سازماندهی اندامهای مختلف بدن بهوسیلهٔ مغز، به مشاهدات مهمی دست زد و این مشاهدات زمینه را برای پیدایش رویکرد نوین به فیزیولوژی و دیدگاه زیستشناختی در روانشناسی آماده ساخت. |
دو هزار سال بعد از بقراط، در نیمهٔ دوم سدهٔ نوزدهم، روانشناسی علمی زاده شد. شالودهٔ پیدایش این علم این فکر بود که ذهن و رفتار نیز همانند سیارهها و مواد شیمیائی یا اندامهای بدن انسان، میتوانند موضوع تحلیل علمی باشند، به این معنی که از راه تغییر منظم موقعیتهای ارائه شده به افراد میتوان ذهن و رفتار آنان را به مؤلفههای اساسیتری تجزیه کرد. روانشناسی با درهمآمیزی پرسشهای فلسفی با روشهای فیزیولوژیائی آغاز شد، اما این دو رویکرد آنقدر از هم متمایز بودندکه بعدها بتوانند بهصورت دو رویکرد جداگانهشناختی و زیستشناختی در روانشناسی ظاهر شوند. |
رویکرد زیستشناختی قرن نوزدهم، با شکل کنونی آن تفاوتهای بارزی داشت، زیرا در قرن نوزدهم هنوز اطلاعات زیادی دربارهٔ دستگاه عصبی در دست نبود. با این حال، توسعهٔ این رویکرد در مقایسه با رویکرد شناختی، استمرار بیشتری داشته است. رویکردشناختی قرن نوزدهم عمدتاً بر تجارب ذهنی تمرکز داشت و دادههای آن نیز بیشتر حاصل خویشتننگری (self-observation)، یا دروننگری (introspection) بود. دروننگری عبارت است از مشاهدات شخص دربارهٔ ماهیت ادراکها، اندیشهها و احساسهای خودش و ثبت آنها بهوسیلهٔ خود او. نمونهای از آن، برداشتهای شخص از تأثرات حسی بیواسطهاش در برابر محرکی مانند روشن و خاموش شدن چراغی رنگی است. بهزودی معلوم شد که تکیهٔ بیش از اندازه بر دروننگری، بهویژه در مورد رویدادهای بسیار سریع ذهنی، کاری غیرعملی است. حتی با وجود کارآموزی طولانی در امر دروننگری، باز هم افراد مختلف یافتههای مختلفی از تجارب حسی بسیار سادهٔ خود گزارش میکردند، و این تفاوتها قابل تفسیر هم نبودند. امروزه دروننگری نقش تعیینکنندهای در رویکرد شناختی معاصر ندارد. کمی بعد خواهیم دید واکنش برخی روانشناسان در برابر دروننگری، به رشد سایر رویکردهای نوین کمک کرده است. |
همچنین مشاهده کنید
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
ایران شورای نگهبان مجلس شورای اسلامی حسین امیرعبداللهیان دولت امیرعبداللهیان انتخابات حجاب جنگ دولت سیزدهم حسن روحانی انتخابات مجلس دوازدهم
تهران شهرداری تهران شورای شهر تهران سیل هواشناسی فضای مجازی سازمان هواشناسی سامانه بارشی باران هلال احمر یسنا آموزش و پرورش
قیمت دلار قیمت طلا یارانه خودرو قیمت خودرو دلار بانک مرکزی مسکن بازار خودرو حقوق بازنشستگان ایران خودرو تورم
نمایشگاه کتاب مسعود اسکویی دفاع مقدس تلویزیون صدا و سیما سینمای ایران مهران غفوریان صداوسیما موسیقی سریال سریال پایتخت تئاتر
رژیم صهیونیستی اسرائیل غزه فلسطین جنگ غزه حماس روسیه نوار غزه اوکراین انگلیس یمن ایالات متحده آمریکا
فوتبال استقلال پرسپولیس رئال مادرید مهدی طارمی سپاهان لیگ برتر جواد نکونام بارسلونا باشگاه استقلال علی خطیر بازی
هوش مصنوعی گوگل اپل آیفون باتری پهپاد اینستاگرام ناسا تبلیغات
کاهش وزن دیابت بیمارستان خواب چای توت فرنگی جامعه پزشکی چاقی آلرژی