یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

ما را ز پرده‌ی تو دل از پرده شد بدر


ما را ز پرده‌ی تو دل از پرده شد بدر    بردار پرده‌ای ز پس پرده پرده در
گر ماه خوانمت نبود ماه سرو قد    ور سرو گویمت نبود سرو سیمبر
کس ماه را ندید که پوشد زره ز مشک    کس سرو را نگفت که بندد چو نی کمر
لعل تو شکریست ازو رفته آب قند    خط تو طوطییست پرافکنده برشکر
جانم ز تاب مهر تو شمعیست در گداز    چشمم ز شوق لعل تو درجیست پرگهر
عنقای قاف عشقم و عشق تو گوئیا    مرغیست هر دو کون در آورده زیر پر
چون صبر نیست کز تو نظر برتوان گرفت    یکباره بر مگیر ز بیچارگان نظر
ور زانکه از درم نتوانی درآمدن    باری ز دل چگونه توانی شدن بدر
هر گه که در برابر خواجو گذر کنی    صد بار باز در دل تنگش کنی گذر


همچنین مشاهده کنید