یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

مطلع دوم


ناگذران دل توئی کز طرب آشناتری    خاک توام به خشک جان تا به لب آتش تری
خانه‌ی دل به چار حد وقف غم تو کرده‌ام    حد وفا همین بود، جور ز حد چه می‌بری
بر سرآتش هوا دیگ هوس همی پزم    گرچه به کاسه‌ی سرم بر سرم آب می‌خوری
مایه‌ی عمر جو به جو با تو دو نیمه می‌کنم    جوجوم از چه می‌کنی چیست بهانه بی زری
بر دل من نشان غم ماند چو داغ گاز ران    تا تو ز نیل رنگرز بر گل تر نشان گری
نور تویی و سایه من، چون گل و ابر از آن کنند    چشم تو و سرشک من، رنگرزی و گازری
بر دل خاقانی اگر داغ جفا نهی چه شد    او ز سکان کیست خود تا بردت به داوری
از تو بهر تهی دوی دولت وصل کی رسد    خاصه که چون بقا و عز خاص شه مظفری


همچنین مشاهده کنید