جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

گردشگری تعریف شده


گردشگرى را مى‌توان به‌عنوان آميزه‌اى از چندين جزء گوناگون در نظر گرفت: عمل مسافرت، توقفى کوتاه، هدفى خاصّ و فعاليت‌هائى که در مقصد انجام مى‌گيرد. اين اجزاء هم در گردشگرى درون کشورى و هم در گردشگرى بين‌المللى و استفاده از تعطيلات، حول محور گردشگر متمرکز شده، گرچه دولت‌ها و مؤسسات به هنگام ارزيابى اجزاء مختلف بيشتر علاقه دارند از واژه‌ٔ بازديدکننده استفاده نمايند. بنابراين اجزاء مختلف بيشتر علاقه دارند از واژهٔ بازديدکننده استفاده نمايند. بنابراين اتحاديهٔ بين‌المللى سازمان‌هاى مسافرتى (IUOTO; International Union Travel Organisations) به‌کسانى واژهٔ بازديدکننده را اطلاق مى‌کند که به کشورى مى‌روند که معمولاً در آنجا اقامت ندارند و اين کار را به هر دليلى سواى دلايل شغلى و تجارتى انجام مى‌دهند. براى آنکه بتوان اين تعريف را که شامل گردشگرى بين‌المللى مى‌شود به گردشگرى درون کشورى نيز تعميم داد، بايد پس از واژهٔ کشوري، عبارت يا منطقه‌اى را قرار داد. اصطلاح بازديدکننده بعداً به دو گروه ديگر تقسيم شده است:
۱. گردشگرانى که دستِ‌کم يک شب در کشور يا منطقه‌اى توقف مى‌کنند و حداقل ۲۴ ساعت در آنجا اقامت مى‌کنند.
۲. گردشگران (شامل مسافران و گردش‌کنندگان موقت و افراد سيرک‌ها) که کمتر از ۲۴ ساعت در کشور يا منطقه‌اى اقامت مى‌کنند.
به گردشگرى اغلب اصطلاح صنعت اطلاق مى‌گردد. با اشاراتى در مورد صنعت گردشگري، تقاضاهاى توريستي، منابع گردشگري، توليد و بازار، تسهيلات و خدمات گردشگرى برخورد مى‌شود. در مورد اين نوع واژه‌پردازى دو نکته را بايد در نظر داشت. نخست اينکه معلوم نيست که همواره واژهٔ گردشگر به مفهوم دقيق مورد اشاره در فوق به‌کار رود. بى‌گمان روش مناسب‌تر، منطقى‌تر و کمتر گمراه‌کننده آن است که از اصطلاحات صنعت‌ گردشگري، بازارهاى ويژهٔ بازديدکنندگان، تسهيلات گردشگرى و معطوف داريم که بيش از ۲۴ ساعت در مقصد باقى مى‌مانند نکتهٔ دوم اينکه بايد توجه داشت که اصطلاح گردشگرى به‌عنوان نوعى صنعت به هيچ‌وجه عارى از بحث و مخالفت نيست (چادويک Chadwick; ۱۹۸۱) زيرا هيچ‌گونه فرآوردهٔ مجزا و مشخصى توليد نمى‌شود، بلکه ترکيبى است از فرآورده‌هاى رشته‌هاى مختلف صنعت (حمل و نقل، تأمين مسکن، تفريح) که به‌طور انحصارى براى بازديدکنندگان درست نشد، بلکه مورد استفادهٔ افراد محلى نيز قرار مى‌گيرد.
با اين همه کسان ديگرى استدلال کرده‌اند که گردشگران واقعاً داراى ويژگى‌هائى است که به‌کارگيرى اصطلاح صنعت را قابل توجيه مى‌سازد. خلاصهٔ پژوهش‌هائى که ماتيزن و وال (Mathieson and Wall; (۱۹۸۱ ومورفى (Murphy) انجام داده‌اند (۱۹۸۵) شامل نکات زير است:
۱. گردشگرى فرآورده‌اى ويژه دارد: اين فرآورده همانا تجربه است که در پيشگفتار اين فصل مورد بحث قرار گرفت. اين فرآورده غير عايد است از اين لحاظ که غالباً در نقطه‌اى دوردست واقع شده است و مصرف‌کنندگان براى دسترسى به آن بايد به‌جائى مسافرت نمايند. زمينهٔ آن ممکن است براى مصرف‌کنندگانى که قبل از ديدن، يا تجربه کردن آن فرآورده‌ بهاى آن را مى‌پردازند اهميّت بسيار داشته باشد و اين مصرف‌کنندگان تا اندازهٔ زيادى براى کسب آگاهى در موارد فرآوردهٔ مورد نظر به آگاهى‌هائى متکى هستند که شرکت مسافرتى در اختيارشان مى‌گذارد (و شايد هم تا اندازه‌اى با توجه به تجربيات قبلى و اطلاعاتى که ساير مصرف‌کنندگان در اختيارشان قرار مى‌دهند) اين فرآورده‌ها آميزه‌اى از فعاليت‌هاى موجود است که در مقصد حاصل مى‌شود و مرتبط با خدماتى است که نيل به مقصد و دستيابى به فعاليت‌ها را امکان‌پذير مى‌سازد هر مقصدى ممکن است جاذبه‌هائى مخصوص به خود داشته باشد که ممکن است بدون تلاش آگاهانه حاصل گردد، يا احتمال دارد به‌طور آگاهانه ايجاد شود تا بتواند مورد توجه دستهٔ ويژه‌اى از مشتريان قرار گيرد. بنابراين هويت و چهرهٔ مقصد بخشى حياتى از فعاليت‌ را تشکيل مى‌دهد. فرآورده‌هاى گردشگرى متنوع و پيچيده است و اين عامل از ديدگاه بازاريابى پيامدهاى مهمى در بردارد. براى نمونه ترکيبى از بليط مسافرت هوائي، تسهيلات هتل و فروش (تدارک) رفت و آمد نيستند، يا هتل مسئول تأمين جا نيستند. همهٔ اينها به همديگر وابسته هستند. در آفرينش فرآورده‌هاى گردشگري، همکارى و هميارى چندين صنعت مختلف و در سطوح گوناگون لازم است.
۲. گردشگرى صنعتى وابسته به منابع است. از اين بابت گردشگرى با ماهيگيرى (شيلات) و جنگلدارى مقايسه شده است (دييردن Dearden;۱۹۸۳). منابع را مى‌توان به شکل زير شناسائى کرد:
الف. تسهيلات، شامل انتقال، زير ساختار، فراساختار (تأمين جا، تهيهٔ سورسات و خدمات جنبى يعنى پست‌هاى اسکي، محل‌هاى گردشگري) خدمات حمل و نقل اهميّت حياتى دارد از اين روى که تحرک موضوع بسيار مهمى است که دسترس به ناحيهٔ مقصد و جاذبه‌هاى گردشگرى مقصد را امکان‌پذير مى‌سازد.
ب. جاذبه‌ها: اين جاذبه‌ها را بايد به شکل زير تقسيم‌بندى کرد (تراويس Travis; ۱۹۸۲):
- منابع طبيعى (مناظر خاص مانند ليک ديستريکت، کوه‌هاى آلپ در سوئيس، آبشار نياگارا، وضعيت‌هاى ويژهٔ آب و هوائى شامل آفتاب، دريا و ساحل شني)
- منابع دست‌ساز بشر (رويدادهائى چون مسابقات المپيک جام جهاني، مسابقات بين‌المللى فوتبال)
- فرصت‌هاى تفريحي، جاذبه‌هاى تاريخي، باستان‌شناختى (استون هنج، يورک مينستر، شهرهاى تاريخي)
- منابع فرهنگى مانند صنايع، سنت‌هاى گفتمانى (زباني)، غذاهاى ويژه و سنتي، هنر و موسيقى (مشتمل بر کنسرت، نقاشى و مجسمه‌سازي).
جاذبه‌ها بر گزينش بازديدکننده از جايگاه مختلف تأثير دارد. همهٔ نقاط ممکن است مقصد گردشگرى باشد، بدين شرط که منابع مشخصى داشته باشد و جامعهٔ ميزبان ميهمان نواز باشد. در اينجا نيز مانند جنگل و شيلات منابع محدود است و ممکن است تهى شود، يا بر اثر کابرد نامناسب يا استفادهٔ بيش از حد نابود گردد. به‌ويژه منابع فرهنگى و ميهمان‌نوازى شکننده است و در صورتى‌که در نظر باشد گردشگرى دوام بياورد مديريت صحيح براى جلوگيرى از تخريب يا تضعيف آن امرى است حياتي. بايد نوعى فرآوردهٔ جذاب براى فروش وجود داشته باشد وگرنه صنعت نابود مى‌گردد.
۳. گردشگرى صنعتى ناپايدار است از اين روى که:
- فصلى است
- به‌شدت تحت تأثير عوامل خارجى قرار مى‌گيرد؛ باطل کردن تورهاى آمريکائى به ليبى در پى بمباران ليبى به‌وسيلهٔ آمريکا و در پى آن تهديدهاى تلافى‌جويانه را در نظر بگيريد و هراس بى‌موردى که در پى حادثهٔ چرنوبيل براى صنعت گردشگرى اروپا بيش آمد (کندال و مک‌وي، (Kendall and McVey; ۱۹۸۶). تغييرات نرخ ارز؛ براى نمونه محدوديت‌هاى ارزى بريتانيا در دههٔ ۱۹۵۰، مسافرت مردم بريتانيا در محدودهٔ کشورهاى واقع در محدودهٔ ارزى ليرهٔ استرلينگ را محدود کرد. شرايط آب و هوائى غيرِعادي؛ در پى زمستان سال‌هاى ۸۱-۱۹۸۰ پيست‌هاى اسکى آمريکا با ورشکستگى روبه‌رو شد. بحران انرژي؛ افزايش بهاى نفت بعد از سال ۱۹۷۳ به‌ويژه اثر زيانبارى بر گردشگرى بين‌المللى داشت.
- به‌شدت تحت تأثير تغييرات اندک قيمت‌ها و درآمدها قرار مى‌گيرد. کاهش قيمت‌ها باعث افزايش شمار مسافرت‌ها مى‌شود (افزايش شمار پروازهاى بين‌المللى بين آمريکاى شمالى و اروپا، آمريکاى شمالى و استراليا به‌علت کاهش قيمت‌ها را در نظر آوريد).


همچنین مشاهده کنید