دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

منم آن گدا که باشد سر کوی او پناهم


منم آن گدا که باشد سر کوی او پناهم    لقبم شه گدایان که گدای پادشاهم
شده راست کار بختم ز فلک که کرده مایل    به سجود سربلندی ز بتان کج کلاهم
لب خواهشم مجنبان که تمام آرزویم    به تو در طمع نیفتم ز تو هم تو را نخواهم
فلک از برای جورم همه عمر داشت زنده    چه شد ارتو نیز داری قدری دگر نگاهم
به غضب نگاه کردی و دگر نگه نکردی    نگهی دگر خدا را که خراب آن نگاهم
ز سیاست تو گشتم به گناه اگرچه قایل    به طریق مجرمانم نکشی که بی‌گناهم
شه محتشم کش من چو کمان رنجشم را    به ستیزه سخت کردی حذر از خدنگ آهم


همچنین مشاهده کنید