دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

ای به باد هوس درافتاده


ای به باد هوس درافتاده    بادت اندر سرست یا باده
یکقدم بر خلاف نفس بنه    در خیال خدای ننهاده
راه گم کرده از طریق صلاح    در بیابان غفلت افتاده
خود به یک بار از تو بستاند    چرخ انصافهای ناداده
رنج‌بردار دیو نفس مباش    در هوای بت ای پریزاده
دیدی این روزگار سفله نواز    چون گرفت از تو جان آزاده
چون تو آسوده‌ای چه می‌دانی    که مرا نیست عیش آماده
ملک آزادیت چو ممکن نیست    شهر بند هواست بگشاده
لاف مردی زنی و زن باشی    همچو خنثی مباش نر ماده
هر زمان چون پیاله چند زنی    خنده در روی لعبت ساده
بس که با خویشتن بگویی راز    چون صراحی به اشک بیجاده


همچنین مشاهده کنید