دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

نعلم نگر نهاده برآتش که عنبرست


نعلم نگر نهاده برآتش که عنبرست    وز طره طوق کرده که از مشک چنبرست
تعویذ دل نوشته که خط مسلسلست    شکر به می سرشته که یاقوت احمرست
زلف سیه گشوده که این قلب عقربست    روی چو مه نموده که این مهر انورست
در خواب کرده غمزه که جادوی بابلست    در تاب کرده طره که هندوی کافرست
برقع ز رخ گشاده که این باغ جنتست    وز لب شراب داده که این آب کوثرست
برطرف مه نشانده سیاهی که سنبلست    بر برگ گل فشانده غباری که عنبرست
موئی بباد داده که عود قماری است    زاغی بباغ برده که خال معنبرست
سیمین علم فراخته کاین سرو قامتست    وز قند حقه ساخته کاین تنگ شکرست
قوس قزح نموده که ابروی دلکشست    ابر سیه کشیده که گیسوی دلبرست
از شمع چهره داده فروغی که آتشست    برگوشوار بسته دروغی که اخترست
در جوش کرده چشمه‌ی چشمم که قلزمست    در گوش کرده گفته خواجو که گوهرست


همچنین مشاهده کنید