پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

ای مطرب جان چو دف به دست آمد


ای مطرب جان چو دف به دست آمد    این پرده بزن که یار مست آمد
چون چهره نمود آن بت زیبا    ماه از سوی چرخ بت پرست آمد
ذرات جهان به عشق آن خورشید    رقصان ز عدم به سوی هست آمد
غمگین ز چیی مگر تو را غولی    از راه ببرد و همنشست آمد
زان غول ببر بگیر سغراقی    کان بر کف عشق از الست آمد
این پرده بزن که مشتری از چرخ    از بهر شکستگان به پست آمد
در حلقه این شکستگان گردید    کان دولت و بخت در شکست آمد
این عشرت و عیش چون نماز آمد    وین دردی درد آبدست آمد
خامش کن و در خمش تماشا کن    بلبل از گفت پای بست آمد


همچنین مشاهده کنید