دوشنبه, ۱۰ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 29 April, 2024
مجله ویستا

سکندر چو بر تخت بنشست گفت


سکندر چو بر تخت بنشست گفت    که با جان شاهان خرد باد جفت
که پیروزگر در جهان ایزدست    جهاندار کز وی نترسد بدست
بد و نیک هم بگذرد بی‌گمان    رهایی نباشد ز چنگ زمان
هرانکس که آید بدین بارگاه    که باشد ز ما سوی ما دادخواه
اگر گاه بار آید ار نیم‌شب    به پاسخ رسد چون گشاید دو لب
چو پیروزگر فرهی دادمان    در بخت پیروز بگشادمان
همه زیردستان بیابند بهر    به کوه و بیابان و دریا و شهر
نخواهیم باژ از جهان پنج سال    جز آنکس که گوید که هستم همال
به دوریش بخشیم بسیار چیز    ز دارنده چیزی نخواهیم نیز
چو اسکندر این نیکویها بگفت    دل پادشا گشت با داد جفت
ز ایوان برآمد یکی آفرین    بران دادگر شهریار زمین
ازان پس پراگنده شد انجمن    جهاندار بنشست با رای‌زن


همچنین مشاهده کنید