چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

قصه‌ی خلیفه کی در کرم در زمان خود از حاتم طائی گذشت...


یک خلیفه بود در ایام پیش    کرده حاتم را غلام جود خویش
رایت اکرام و داد افراشته    فقر و حاجت از جهان بر داشته
بحر و در از بخششش صاف آمده    داد او از قاف تا قاف آمده
در جهان خاک ابر و آب بود    مظهر بخشایش وهاب بود
از عطااش بحر و کان در زلزله    سوی جودش قافله بر قافله
قبله‌ی حاجت در و دروازه‌اش    رفته در عالم بجود آوازه‌اش
هم عجم هم روم هم ترک و عرب    مانده از جود و سخااش در عجب
آب حیوان بود و دریای کرم    زنده گشته هم عرب زو هم عجم


همچنین مشاهده کنید