جمعه, ۳۱ فروردین, ۱۴۰۳ / 19 April, 2024
مجله ویستا

این باد بهار بوستانست


این باد بهار بوستانست    یا بوی وصال دوستانست
دل می‌برد این خط نگارین    گویی خط روی دلستانست
ای مرغ به دام دل گرفتار    بازآی که وقت آشیانست
شب‌ها من و شمع می‌گدازیم    اینست که سوز من نهانست
گوشم همه روز از انتظارت    بر راه و نظر بر آستانست
ور بانگ مذنی می‌آید    گویم که درای کاروانست
با آن همه دشمنی که کردی    بازآی که دوستی همانست
با قوت بازوان عشقت    سرپنجه صبر ناتوانست
بیزاری دوستان دمساز    تفریق میان جسم و جانست
نالیدن دردناک سعدی    بر دعوی دوستی بیانست
آتش بنی قلم درانداخت    وین حبر که می‌رود دخانست


همچنین مشاهده کنید