شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

مصلحت دیده چنین صبر که سویش نروم


مصلحت دیده چنین صبر که سویش نروم    ننشینم به رهش بر سر کویش نروم
هست خوش مصلحتی لیک دریغا کو تاب    که یک امروز به نظاره‌ی رویش نروم
آرزو نام یکی سلسله جنبانم هست    خود به خود من به شکن گیری مویش نروم
سد صلا می‌زند آن چشم و به این جرأت شوق    بر در وصل ز اندیشه‌ی خویش نروم
گر توان خواند فسونی که در آیند به دل    هرگز از پیش دل عربده جویش نروم
ساقی ما ز می خاص به بزم آورده است    نیست معلوم که از دست سبویش نروم
وحشی این عشق بد افتاد عجب گر آخر    در سر حسرت رخسار نکویش نروم


همچنین مشاهده کنید