شنبه, ۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 20 April, 2024
مجله ویستا

دل من باز هوای سر کوئی دارد


دل من باز هوای سر کوئی دارد    میل خاطر دگر امروز بسوئی دارد
هیچ دارید خبر کان دل سرگشته‌ی من    مدتی شد که وطن بر سر کوئی دارد
بگسست از من و در سلسله موئی پیوست    که دل خلق جهان در خم موئی دارد
ایکه از سنبل مشکین توعنبر بوئیست    خنک آن باد که از زلف تو بوئی دارد
ما بیک کاسه چنین مست و خراب افتادیم    حال آن مست چه باشد که سبوئی دارد
شاخ را بین که چه سرمست برون آمده است    گوئیا او هم ازین باده کدوئی دارد
ایکه گوئی که مکن خوی بشاهد بازی    هر کرا فرض کنی عادت و خوئی دارد
خیز چون پرده ز رخسار گل افکند صبا    روی گل بین که نشان گل روئی دارد
خوش بیا برطرف دیده‌ی خواجو بنشین    همچو سروی که وطن برلب جوئی دارد


همچنین مشاهده کنید