پنجشنبه, ۶ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 25 April, 2024
مجله ویستا

گر از جور جانان ننالی رواست


گر از جور جانان ننالی رواست    که دردی که از دوست باشد دواست
چه بویست کارام دل می‌برد    مگر بوی زلف دلارام ماست
عجب دارم از جعد مشکین او    که با اوست دایم پریشان چراست
نه تنها بدامش نهم پای بند    بهر تار مویش دلی مبتلاست
تو گوئی که صد فتنه بیدار شد    چو جادویش از خواب مستی بخاست
بتابیش ازین قصد آزار من    مکن زانک هر نیک و بد را جزاست
گدائی چو خواجو چه قدرش بود    که درخیل خوبان سلیمان گداست


همچنین مشاهده کنید