پنجشنبه, ۹ فروردین, ۱۴۰۳ / 28 March, 2024
مجله ویستا
دلها بربودند و برفتند سواران
|
همچنین مشاهده کنید
- به ترک وصل آن تنگ شکر کردن، توان؟ نتوان
- دوش بیروی تو باغ عیش را آبی نبود
- اگر جان را حجاب تن ز پیش کار برخیزد
- صبح دمی که گرد رخ زلف شکسته خم زنی
- عارت آمد که دمی قصهی ما گوش کنی؟
- بهار و باغ با ترکان گل رخسار خوش باشد
- حاصل از عشقت نمیبینم بجز غم خوردنی
- دل اسیر حلقهی آن زلف چون زنحیر شد
- چو چشمش راه دل میزد من بیدل کجا بودم؟
- جای آن دارد که: من بر دیدها جایت کنم
- امروز چون گذشتی برما؟ عجب، عجب!
- شیرینتر از دلدار من دلدار نتوان یافتن
- عشرت بهار کن، که شود روزگار خوش
- زین دایره تا بدر نیفتی
- بیا، که دیدن رویت مبارکست صباح
- دل خود را به دیدار تو حاجتمند میدانم
- درد سری میدهیم باد صبا را
- هم خانهایم، روی گرفتن حلال نیست
- چون گره بر سر آن زلف دو تاه اندازد
- چون فتنه شدم بر رخت، ای حور بهشتی