جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

گر بنگری در آینه روزی صفای خویش


گر بنگری در آینه روزی صفای خویش    ای بس که بی‌خبر بدوی در قفای خویش
ما را زبان ز وصف و ثنای تو کند شد    دم در کشیم، تا تو بگویی ثنای خویش
منگر در آب و آینه زنهار! بعد ازین    تا نازنین دلت نشود مبتلای خویش
معذور دار، اگر قمرت گفته‌ام، که من    مستم، حدیث مست نباشد بجای خویش
ما را تویی ز هر دو جهان خویش و آشنا    بیگانگی چنین مکن، ای آشنای خویش
یک روز پیرهن ز فراقت قبا کنم    وانگه به قاصدان تو بخشم قبای خویش
چون گشت اوحدی ز دل و جان گدای تو    ای محتشم، نگاه کن اندر گدای خویش


همچنین مشاهده کنید