جمعه, ۱۰ فروردین, ۱۴۰۳ / 29 March, 2024
مجله ویستا

کار ما امروز زان رخ با نواست


کار ما امروز زان رخ با نواست    شکر ایزد کان مخالف گشت راست
گر چه یک چند از وفاداری بجست    هم چنان وقت وفا داری بجاست
عارض او در خم زلف چو مار    آرزویی در دهان اژدهاست
عیب نتوان کرد اگر روزی دو، دوست    روی میپیچد، که دشمن در قفاست
نام او بیگانه قاصد کرده‌ام    ورنه می‌دانم که با جان آشناست
یک دم از دستش نمی‌دانیم داد    گر چه دستش دایم اندر خون ماست
آنکه او را دور کرد از من چه کرد؟    چون ز مهر او سر مویی نکاست
عشقبازی را خطا نتوان شمرد    عاشقان را کام دل جستن خطاست
رغبت بوس و تمنای کنار    شهرتست، این عشق ورزیدن جداست
اوحدی، گر کشته گردی در غمش    سهل باشد، چون غم او خون بهاست
عشق خوبان بی‌بلا هرگز که دید؟    خوب نیز از حق خویش اندر بلاست


همچنین مشاهده کنید