چهارشنبه, ۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 24 April, 2024
مجله ویستا

بت خورشید رخ من بگذارست امشب


بت خورشید رخ من بگذارست امشب    شب روان را رخ او مشعله دارست امشب
خاک مشکست و زمین عنبر و دیوار عبیر    باد گل بوی و هوا غالیه بارست امشب
دیده‌ی آن که نمی‌خفت و سعادت می‌جست    گو: نگه کن، که سعادت بگذارست امشب
آن بهشتی، که ترا وعده به فردا دادند    همه در حلقه‌ی آن زلف چو مارست امشب
گل این باغچه بی‌خار نباشد فردا    گل بچینید، که بی‌زحمت خارست امشب
عید را قدر نباشد بر شبهای چنین    روز نوروز خود اندر چه شمارست امشب؟
تا قبولت نکند یار نیابی اقبال    مقبل آنست که در صحبت یارست امشب
ماهرویی که ز ما پرده همی کرد و حجاب    پرده از روی بر انداخت که: بارست امشب
دوست حاضر شده ناخوانده و دشمن غایب    اوحدی، پرورش روح چه کارست امشب؟


همچنین مشاهده کنید